چرا غمت نمیکُشد مرا؟:
این شعر به زیبایی پارادوکس «ادامهی حیات در بطن غم عمیق» را به تصویر میکشد. در روانشناسی، این حس که قلب با وجود درد جانکاه هنوز میتپد، نشاندهندهی سازوکار پیچیدهی ذهن در مواجهه با فقدان است؛ جایی که منطق وجودی فرد با شدت احساسات متناقض گره میخورد و از ادامهی حیات تعجب میکند. این تجربهی عمیق، در بسیاری از آثار ادبی کلاسیک فارسی نیز ریشه دارد.
راهکار:
وقتی احساس میکنید غم شما را نمیکشد اما رهایتان هم نمیکند، این حالت را «گرفتگی عاطفی» مینامند. برای عبور از آن، به جای جنگیدن با احساسات، با آنها همراه شوید و به آرامی دریچههای جدیدی برای ابراز و رهایی پیدا کنید.