متن های بلند دلتنگی / بهترین متن دلتنگی [پیشنهادی]

آدما میگن فراموش کردن ولی همشون گاهش وقتا
موقع گوش دادن یه آهنگ
راه رفتن توی یه خیابون
رفتن به یک کافه یا پارک
دیدن یک فیلم خوردن یک غذا
شنیدن یه کلمه
بوی یه عطر
شنیدن یه اسم
بغض خفه شون می‌کنه 🚶🥀
️

#یـ..تابوت.رنگی💫💯
#چه.قصر.قشنگی..⚰💯
#اوکی.ولی.خدا.میدونه.چقدر.دوسش.دارم:)
#صَلامتی.روزی.کع.عشقم.بگح.به.خاک.نفصم.قَسم.
#ه‍‌م‍‌‌ـہ.ک‍‌ث‍‌ی‍‌ف‍‌ن.ح‍‌ت‍‌ی.ب‍‌ال.پ‍‌روانـہ.ه‍‌ا
#ن‍‌ش‍‌د..ب‍‌دم.دن‍‌ی‍‌ام‍‌و.ب‍‌رای.چ‍‌ش‍‌ات:)🙃..
#و.م‍‌ن.ه‍‌ن‍‌وز.ف‍‌ک‍‌ر.م‍‌ی‍‌ک‍‌ن‍‌م.ک‍‌ه.ب‍‌رم‍‌یگ‍‌ردی:)️

اگه قهر کرد، نذارید زیاد قهر بمونه.اگه ناراحت شد، نذارید زیاد ناراحت بمونه.اگه یکم دور شد، نزارید زیاد دور بشه.
‏کلا نزارید برای مدت طولانی فاصله بیفته‌.فاصله؛ خسته میکنه، طرد می کنه، عوض می کنه، بی حوصله میکنه و یه آدم جدید میسازه، آدمی که معلوم نیست دیگه شمارو بخواد یا نه:)🌙❤️‍🩹️

ویران
آنجاست که میفهمی "دلتنگی" چه دماری از
روزگارت در آورده است...
که حتی خود را نیز فراموش کرده ای...
بزرگترین عذاب همین "خاطره‌ های بی انصاف" می باشند...
که حتی با یک بوی "عطر" تو را چنان میکوبد...
در خود میشکند که... خسته ات می‌کند...
دلتنگی تاوان تمام همین دل بستن
هاست...
کاش میشد دل را جا گذاشت و رفت...
کاش... میشد که "رفت"..."رفت"... ️

بیمار اتاق 729 با گریه داد میزد..!؟
من دیوونه نیستم...،
من فق دوسش دارم! اونم منو دوست داره
درو باز کنید لعنتیا اون منتظرمه باید برم پیشش، تروخدا درو بازکنین! اگه من نرم ناراحت میشه.
صداش از بس جیغ زده بود گرفته بود
دستاشو به تخت بسته بودن تا دوباره با کوبیدنشون به در داغونشون نکنه!
اون دختر ۴ساله که ازدواج کرده، و این پسر ۴ساله که مهمون ماست.!


┏━━━━━🖤━━━━━┓
   
┗━━━━━🖤━━━━━┛️

بی تو یعنی در انتها گم شدن
بی تو یعنی غربت دل با بدن
بی تو یعنی تشنه ای در جوی آب
بی تو یعنی دانه ای بر روی خاک
بی تو یعنی همچو مرغی در قفس
بی تو یعنی عاشقی بی هم نفس
بی تو دلها بوی غربت می‌دهند
بوی گلهای مرارت می دهند
بی تو من یک آتش خاکسترم
همچو شمع سوخته بی یاورم
یاور شب های تارم زنده ای
چون همیشه در دلم پاینده ای
_محبوبه مرادی️

"گفتمش
شیرین ترین آواز چیست ؟
چشم غمگینش به رویم خیره ماند
قطره قطره اشکش از مژگان چکید
لرزه
افتادش به گیسوی بلند
زیر لب غمناک خواند
ناله زنجیرها بر دست من
گفتمش
آنگه که از هم بگسلند
خنده تلخی به لب آورد و گفت
آرزویی دلکش است اما دریغ
بخت شورم ره برین امید بست
و آن طلایی زورق خورشید را
صخره های ساحل مغرب شکست
من بخود لرزیدم
از دردی که تلخ
در دل من با دل او می گریست
گفتمش
بنگرد راین دریای کور
چشم هر اختر چراغ زورقی"
️

شعر خواندم که فراموش کنم چشم تو را،
هر غزل با غم آن چشم به هم افتادی.

خواستم دل ببرم از تب لبخند تو،
دل ندزدید، همان لحظه به دام افتادی.

گفتم این عشق، گذر می‌کند از خاطر من،
آه، اما تو شدی خاطره‌ی جان، بادی.

هرچه کردم که نماند اثری از تو، نشد،
چون نفس در همه‌ی بیت من افتادی.

️

بسه دیگه!
دیگه بسه...
خسته شدم از این حرف های توی ذهنم...
دلتنگ بودن اصلللا خوب نیست!
من هر روز میبینمش ولی بازم دلتنگشم!:)
دلتنگتم....



☆ســِتـٰآرہ آبـَـــے☆
️

شاخه‌ای خشکیده‌ام در دست طوفان‌ها رها
عابری بی خانمان در جاده‌ای بی‌ انتها

کلبه‌ای متروکه در اعماق جنگل بی‌صدا
برکه‌ای غمگین که ماهی‌ها شدند از او جدا..:)♡️

بیا تا قدر همدیگر بدانیم
که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم

چو مومن آینه مومن یقین شد
چرا با آینه ما رو گرفتیم

کریمیان جان فدای دوست کردند
سگی بگذار ما هم مردمانیم

فسون قل اعوذ و قل هو الله
چرا در عشق همدیگر نخوانیم

غرضها تیره دارد دوستی را
غرضها را چرا از دل نرانیم

گهی خوش دل شوی از من که میرم
چرا مرده پرست و خصم جانشین

چو بعد مرگ خواهی آشتی کرد
همه عمر از اما در امتحانیم
️

از اول شروع کنیم....
ینی تو نیمه گمشدمی...؟!
خیلیم عااالی!...
چطوری ماه قشنگم!!!
بنظرت الان زود نیست برای این حرفا؟؟
دیگ این کلمه رو به زبون نیار«ای بب!»
دل به دل راه داره....
با ط حریف یه دنیام نداشته هامو می‌کنی جبران.....!!
همین بود.
می‌دونم نفهمیدی ولی همه ی اینا خط به خطشون مخاطب خاص خودشونو دارن....️

• #شعر♥📕•
‌
به خوابِ بى‌خبرى رفته‌ايم و در دلمان
هنوز هم كه هنوز است عشق بيدار است..

 ै ⃟♥️ᴊᴏ⃢ɪɴ ꧇
• · · · · · · · ·• ✢ • · · · · · · · · •
〘 ارتمیس 〙️

میدونی چیه؟
کاش همون لحظه که از دور نظاره گر چهرت بودم
تو هم می‌فهمیدی که چقدر هوای سرم بی تو سرده
کاش تو هم یه ذره از حس من رو داشتی و درک میکردی می‌فهمیدی که چقدر تحملی که درد داره سخته
کاش تو هم یه ذره اون حسی که اول صبح رو با فکر تو بیدار میشدم رو درک میکردی
کاش یه ذره مهم بود واست که دو ساعت پای آینه ایستادن و برای لحظه ای زیبا بودن که شاید تو نگاهت به من بخورد را می‌فهمیدی ️

تو لایق بخشش نبودی،
اما من لایق آرامش بودم،
پس بخشیدم .
تو لایق احترام و ادب نبودی،
من نخواستم شخصیت خودمو
زیر سوال ببرم، پس در جوابِ
بی‌احترامی، درست برخورد کردم .
تو لایق کمک من نبودی،
من لایق انسان بودن بودم،
پس هرکاری از دستم بر اومد
برات انجام دادم .
تو لایق توجه من نبودی،
من لایق روح آزاد و قلب سبک بودم،
پس ابرازش کردم؛
تو لایق بودن توی زندگی من
و خاطراتم نبودی، من لایق داشتن
تجربه های سخت، درس گرفتن️

دردِ این حال مرا غُصۀ شب می داند باز این روحِ جفادیده تو را می خواهد
که در این سرخیِ رنگِ دلِ زخم دیدۀ ما یادگارِ تو و سوزِ دلِ من می ماند
️

‌


رها کردن کسی که دوستش داری، آخرین فصل درد و رنجه
به قول انوری که میگه:
جانانِ من سفر کرد با او برفت جانم.

انجمنِ‌شاعرانِ‌مرده | انوری؛

‌️

دم‌رفتن، فاطمہ‌ ۜ بہ‌علے﴿؏﴾گفت:
علےجان‌دلم‌براۍقرآن‌خوندنت‌تنگ‌شده
برام‌یاسـیـن‌بخون..
حضرت‌علے﴿؏﴾شرو‌ع‌کرد‌به‌خوندن‌یاسـیـن..
خب‌بالاخره‌امام‌معصوم‌بو‌د
میدونست‌یاسین‌که‌تموم‌بشه‌مآدر‌هم‌پرمیکشه..💔
همونجوربابغض‌یاسین‌میخوند
به‌آخرش‌که‌نزدیك‌میشد‌
دوباره‌ازاول‌شرو‌ع‌به‌خوندن‌میکرد..
فاطمہ ۜ گفت:
علےجان‌بسہ‌دیگہ‌،چقدرازاول‌میخونے؟
علے﴿؏﴾گفت:
خودت‌میدونےطاقتش‌وندارم
حداقل‌بزاربیشترببینمت..💔
-آخ‌باباعلےبمیرم‌برادلت...️

آیا کسی می‌توانست بفهمد که دوست داشتن او چه لذتی دارد ، و آدم را به چه ابدیتی نزدیک می‌کند؟ آدم پر می‌شود . جوری که نخواهد به چیزی دیگر فکر کند . نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد ، و هیچ‌گاه دچار تردید نشود : )!
‐ سمفونی مردگان ؛ عباس معروفی .️

شازده کوچولو وقتی وارد جمعی از گل های سرخ شد
از آنها پرسید:شما کی هستید؟
گل ها گفتن:گل های سرخ
و شازده کوچولو ناراحت بود چون گلش به اون گفته بود تنها گل سرخ روی زمینه(:♡♡♡

️

گاهی وقت ها باید درد هات رو بغل کنی
بگی مرسی که هستین ؛ اگر نبودین
هیچوقت روزی نمیرسید که از درد مچاله
شم و به این فکر کنم که چطوری باید خودم
رو آروم کنم؛
هیچوقت یاد نمیگرفتم توی این
طوفان بتونم تحمل کردن و صبر کردن رو
یادبگیرم؛
این درد برای هرکس یجوریه ..️

بزرگ شدن ارزوی قشنگی نبود…
دنیایت جای خوبی نیست همانا مرا ب جهنم خویش دعوت کن.
این بود وعده گاه دنیایت…

امدم ،دیدم ،رفتم

#المیرا پناهی درین کبود️

اگر چه گاهی تکه ابری جلوی تابش
خورشید را می‌گیرد
ولی خورشید پابرجاست
نگذارید لکه های ابر غم و مشکلات
مانع تابش خورشید به زندگیتان شود
از زندگی لذت ببرید.️

برف چه شاعرانه مرا دلداری می‌دهد .
وقتی با دانه های سپیدش
رد پای نبودنت را ،
آرام از خیابان های شهر  پاک می‌کند .
تا فقط کمی مرا
به این زمستان دلبسته کند . ️

به صندلی چوبی قدیمیش که در کنار پنجره ای کوچک قرار داشت تکیه داد و سیگارش را آتش زد چشمانش را به تماشای سقوط برگ های زرد رنگ داد بود او پیرمردی خسته از هر جهانی بود و هجوم موریانه‌ی افکار به دژ و داج ذهنش به سردرد مهیبی شدند بر روی چشمانش دستی کشید قطره ای که بی دلیل روی گونه‌اش می‌غلتید را پس زد خودش را در اتاقی ترک برده و تاریکی حبس کرده بود و در اغمائ فرو رفته بود دلتنگی عجیب و غریبی در قلبش حس میکرد او دلتنگ بود ️

نیمه‌ای تاریکی مطلق‌، نیمه‌ای روشنایی خالص، هرکدام به تنهایی بخش اعظمی از من را تشکیل می‌دهند. گاهی یک نیمه به‌طور کامل از کار می‌افتد؛ همه‌چیز یا در تاریکی محض فرو می‌رود، و یا هرچه هست تماماً روشنایی است و نور.️

عشق آغاز خوشی نیست، که بی‌فرجامی است
هر دری را بزنی، عاقبتت ناکامی است
 همه‌ی پنجره‌ها بسته‌تر از زندانند
همه‌ی خاطره‌ها برزخ بی‌هنگامی است
حرف‌هایت فقط افسانه و شهرآشوبند
صحن هر محکمه‌ای صحنه‌ی ناآرامی است
قاضی شهر شده عاشق چشمان زنی
چه کند با دل خود، آن زن اگر اعدامی است!؟
مانده با این همه تردید چه حکمی بدهد!؟
بی‌گمان آخر این قصه، فقط بدنامی است!️

غــــ... ـرور یعنـــ یـــ
꧁꧂

تو آنـــ.... ـلاین بودن اونا نگــ. اه کنــ. یـــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اونم آنـ.ــــ.... ـلاین بودن تــ... ـورو
......................... ــــــــــــــــــــــ....
🌹🌹️