گفته بودم حتی اگه نفس کشیدن بینمون فاصله انداخت نفسمو بگیر بی نفسم کردی و خودتو ازم گرفتی جانکم؟ پا گذاشتی رو گلویی که حنجرش جز نواهای عاشقانه سر دادن برای تو، کار دیگه ای بلد نبود؟ چشم بستی رو تموم حرفام و رفتی؟ حالا خوب نگام کن.... نگام کن الهه ی شب دارم نفس میکشم! هوا بوی خاک و دود گرفته و نفسام عطر مرگ رو به اون ترکیب زشت و سنگین اضافه میکنه خوب نگام کن ستاره ی سرکش آسمون شبم ببین که بعد تو هم غذا میخورم! اما غذا️