معشوقه به سامان شد
تا باد چنین بادا…
2.0
عاشقانه شعر معشوقه به سامان شد
تا باد چنین بادا…
من همان آدم پر منطق بی احساسم
پس چرا آمدنت حال مرا ریخت بِهَم..؟
در دلم
بنشستهای
بیرون میا...
مرا
تا دل بود دلبر تو باشی.
جانی و دلی
ای دل و جانم همه تو
آنچه در يادش
نمانده،یاد ماست.
مرا در آسمان میجویی و من زیرِ آوارم..
️مراقب من باش...
از من،
فقط تو مانده ای...
گورپدر تمام این قافیه ها
لعنتی حال دلم سخت خراب است بیا ...