من تو این دیالوگ سریال جریان چنان غرق شدم که بیدار کردنم محال است!! نبین جیران نگو جیران نشنو جیران تو فقط باش. برای من باش!!. مثل من که برای تو هستم.🌿 به خدا از ساعتی که وارد شدی من از بیداری رفتم! به چنان خلسهای وارد شدم که مثلش در تذکره هیچ عارف و عاشقی نیست🕊️ پس کاری نکن که از خواب خوش بیدارم کنی دلبرکم.🌓️
جمله قشنگ گیلکی یادت می آید که قلبت متعلق به من بود؟🌹 چشم های تو برای من با ارزش بود.🌱 بوهای خوشی که از تو استشمام می کردم🧡 برایم بهتر و خوشایند تر از بنفشه زار بود🍃️
5.0
تره خاطر آیه تی دیل می شین بو🌹 می ورجه تی چومان سرجا نیشین بو🌱 هَتو عطر و بوتر کی جه تی اَمه🍃 مِره بختر جی ای باغ میشین بو🧡
چه ها با جان خود دور از رخ جانان خودکردم مگر دشمن کند اینکار که من با جان خود کردم... 🙂🖤 طبیبم گفت : درمانی ندارد درد مهجوری ،غلط مگفت خود را کشتم درمان خود کردم 🫀🥲 #مهران_مدیری️
و من مانند آدمک برفی هستم که عاشق خورشید شد¡' و عاجزانه در برابرش زانو زد تا در آغوشش گیرد.. بدون آنکه بداند چه بر سرش خواهد آمد.. او ذره ذره آب شدن در آغوش عشقش را ترجیح داد به یک عمر تنهایی!! و این است پایان خوش عاشقی؛ ⛄☀(: ️