بیو تنهایی |بیو تنهایی تلگرام و اینستاگرام

شاید اگر تو بودی ، چای ها مزه بهتری داشتند ...
شاید اگر تو بودی من مدت ها منتظر سرد شدن چای نمینشستم ...
گرم صحبت میشدیم و ناگهان در میان خنده هایمان ، جیغ میزدی و میگفتی : این چندمین چای است که از دهن می افتد ؟
️

سخته ؛ این دو تا خیلی سخته :
محبت دیدن از کسی که دوسش نداری ؛
محبت کردن به کسی که دوست نداره .️

*اینجا گرگ بودن مُد شده، کی یادشه انسانیت چی بود*️

این داستان :
او سین زد و مُرد ..️

بعدِ من چی میشه؟ ”تو میری پی زندگیت من پی مُردنم ما به هم نمیرسیم می‌ره اسمت از سرم دروغ میگن آدما تو باورش نکن یه روزی میزنم صداتو برمیگرده پسرم“.️

لبخند میزنم،اما
ماکجا،شادی کجا:)


️

سکوتم
انتخاب است،
نه اجبار؛
وقتی
بفهمم
قرار نیست
شنیده شوم!️

اصلیه همونه که خیلی وقته باهم حرف نمیزنید ولی یه شب بهش فکر نکنی خوابت نمیبره.️

میخواستم مثل خورشید بدرخشم:" اما سوختم 🥀🖤️

حالا تو تمامِ طول روز خودتو قانع کن که همه‌چی خوبه، همه‌چی سرجاشه، که هیچی کم نداری، که هیچی خراب نشده؛
ولی شب قضیه‌ش فرق میکنه ..
️

پیر شدیم تو عمق جوونی امروز زجه میزنیم ما باز فردام همونیم️

بیتای خوب و روشنم گم شد
عطر نجیب و ساده ی موهات از یقه پیرهنم گم شد..

روی صورت : خنده
تو مغزم : فحش
تو گلوم : بغض
حکایت ما اینه دیگه ️

حالم دقیقا مثلِ حامیه...
رفاقتش با خانی که همه حسرتشو میخوردن... هعی:))
منم همیشه حامی بودم و هستم:)😅🖇️

اونجا‌که‌برای‌آخرین‌بار‌بدنت‌برمیگرده‌خونه..
و‌خداحافظی‌برای‌همیشه:)))️

هرچی خوب باشی بدتره
هرچی درست زندگی کنی بدتره
هرچی بی حاشیه تر باشی انگار بدتره
درونم اصلا خیلی درد میکنه ها
اصلا یطوریم تاحالا اینجوری نشدم.
فکرکنم اشتباه کردم!
آخر سر هرچی آدم عقده ایه میاد یه روز برای اینکه زمینت بزنه تورو مقایسه کنه،کوچیکت کنه و بی ارزش جلوه بده تورو.
زمستون ماهم که یه روز تموم میشه
بلاخره که ماهم یه روز از پیله در میایم.
اما اگه همه چی تموم شد،کارایی که با خودم شد رو با کسی انجام نمیدم.
تمام🌟️

تو‌یه‌باتلاقی‌که‌‌عمقش‌خیلی‌زیاد‌ه‌گیر‌کردم.
از‌تاریکی‌نمیترسم‌ولی‌حتی‌یک‌شمع‌هم‌نیست‌که‌جلو‌راهمو
بهم‌نشون‌بده‌.
درتلاشم‌که‌کسی‌صدامو‌بشنوه‌کسی‌فریادهامو‌بشنوه‌و
بیاد‌کمکم‌کنه‌ولی‌انگار‌صدام‌خیلی‌کمه‌یا‌کسی‌توجهی
نمیکنه‌و‌عبور‌میکنه‌‌از‌اون‌بزرگ‌راه.
شایدم‌تو‌باتلاقِ‌جنگلی‌گیر‌کردم‌و‌دارم‌توهم‌میزنم
که‌تو‌بزرگ‌راهم.
ولی‌به‌این‌یقین‌دارم‌که‌اونجا‌پر‌از‌آدمه‌.
صدا‌خنده‌هاشونو‌صدا‌خوشحالیشونو‌میتونم‌بشنوم.️

حرفات خود مَنَم خسته می کرد با فکر بازم تو اتاق بسته میرفتم
می گفتن تو دیوونه ای و خنده می کردن
میگفتم عیب نداره اینا انقدر نمیفهمن️

آدم جدید ؟!

نه ممنون من تو فراموش کردن قبلیه هم موندم
یه چیزی به عنوان دوست : اگه کسی و دوست داشتید اصلا بهش نگید قطعا میره جوری رفتار نکنید که انگار بدون اون نمیشه
وابسته آدم های اشتباه نشید کسایی که فقط برای تنهاییشون می خوان شمارو فقط برای پر کردن وقت خالیشون 💔️