متن کوتاه نامردی / بیو و وضعیت کوتاه برای نامردی و خیانت

اونی باید شاکی باش منم🙄😂
همیشه می گفتی دختر شیطونی هستی
باش این قبول اما نگفته بودی
دختر لاشی هستی🤔😒🙁️

دوباره‌رسیدم‌به‌جایی‌که‌خدا‌با‌هیچکس‌حرف‌نمیزنه️

‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
اونقدرام دنیا کثیف نیست درصورتی که زیر خاک‌ باشی . ..
‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌‌‌‌‌️

حقیقت قابلیت اینو داره چندین ساعت به دیوار نگاه کنی....️

گویند خدا همیشه با ماست
ای غم ، نکند خدا تو باشی .️

ܢ̣ߺܙ ߊ‌ࡐ‌ࡍ߭ ܥ‌‌ࡐ‌ܢܚࡅ߳ߊ‌ܨ ܢ̣ܭَࡐ‌ ܝ‌ܦ̇ࡅ࡙ࡐ߳ ܭ ࡐ‌ܧࡅ߳ܨ ܝ݆ߺܝ‌ࡐ‌ܦ̇ࡅ߳ߺߺܙ ܩܢܚ݅ܭܨ ܢ̣ߊ‌ܢܚ݅ܘ ࡅ߳ࡐ‌ ܝ݆ߺܨ ࡐ‌ܨ ܩࡅ࡙ܭَࡍ߭ ܥ݆ࡅ࡙ܝ̇‌ܨ ܢܚ݅ܥ‌‌ܣ!؟:)️

دۅست داشتناتۅنم...
مثݪ حرفاتۅن هـے عۅض میشد!🖤️

ببین ... نگاه کن .. آسمون قرمزه .. بغض داره...! مثل حال دل من .. مثل بغض گیر کرده توی گلوم که محکومه به خفه شدنه ... به سکوت .. به ... آه از زمانه فانی.. چه داشتی که دلبسته ات شدم ؟! چه ..️

درسته فک میکنی کسی هستی اما این اشتباه داشم شاخ بازی درنیار💔🫵🏻️

🌸🌸🌸


سن ساخته مغز آدمه وقتی خودتو تسلیم دنیا کنی، پیر میشی


🌸🌸🌸️

بهش یاد دادم پرواز کنه فرداش بالمو چید🕊️🥲️

بدتر ازرفتن ...گنديست كه انسان ها به باور یکدیگر می زنند………!!️

(تولیسدور) قاتل روح من آشناست او یار من بود(تولیسدور)️

فهمیدم خوب بودنِ من بازتاب نداره :)💔️

ای کاش فقط قلبم می شکست
روحمم را به پرواز در آوردی..

#المیرا پناهی درین کبود️

"هیچوقت بہ ڪسے ڪہ یہ بار ولت ڪرده دوباره اعتماد نڪن"️

هولش دادم روشــن که شد،رفــت...
رفیـقامو میـگم:))️

فاصله عشق و جدایی ...
یک قهر حتی یک ثانیه :)💔😞️

همه مزه های دنیا را چشیده ام
حتی تنهایی
عاشقی
بی وفایی…
فقط مزه ی “ماندن یار” ماند
که مزه مزه کردنش
به دلم ماند…
آخ…
آخ که به یاد یارم
دلم برای بودنش
آب افتاد……️

"چه خواهی و نخواهی همان که بد است اتفاق میفتد"
💔🚶‍♀️️

خسته‌تر از آدمِ بی‌سیب! درون بهشت
خسته‌تر از گریه‌ی تاریخ بر این سرنوشت️

تو که از جنس نماندن بودی !
پس چرا سنگ زدی
برکه ی آرامم را؟!
 

️

«عمری که حرام تو شد ای عشق حلالت!💔» ️

از آدمایی ضَربِه خُوردیم که حَتی فِکرِشَم نِمیکَردیم:)🌻️

چرا‌جداییمون‌اجباره؟‌چرا‌باهم‌بودن‌اجبار‌نیست؟💔️

کل اشتباه های دنیا
با جمله‌ی"ن اون همچین آدمی نیست"
شروع میشه...🙂💯🕊! ️

یه روز از دست بهترین دوستات تو بغل دشمنت گریه میکنی️

یه وقتایی میزنه به سرم میگم گور بابای عشق و عاشقی. منتظرش بمونم که چی؟ بره دوراشو بزنه بیاد که چی بشه واقعاً؟ اصلاً بر فرض محال که برگرده، بعدش میتونم مثل قبل دوسش داشته باشم و با آرامش کنارش قدم بزنم؟ با خودم میگم بابا بنداز بره خاطراتشو، چشاشو، صداشو کلاً بندازش دور، چه خیری برات داشته آخه. همینجوری ساعت ها با خودم کلنجار میرم که چرا باید دوست داشته باشم؟ آخرش خسته که میشم و به هیچ نتیجه ای نمیرسم، یه نفس عمیق میکش️