گهی گریانگهی خندان ، گهی چون ابر سرگردان گهی عاقل تر از عاقل ،گهی نادان تر از نادان گهی افتان گهی خیزان ،گهی چو درد بی درمان گهی وصل و گهی هجران، گهی چو زخم بی پایان
دوست داشتم گهی هایم، دل خود را به بار آرد گهی ها هر چه میگویم، گهی ها سر به دار آرد
سر خود را کجا آرم،گهی ول کن شود مارا ز حال گه گه خود نیز،خسته شود دل ما را بخواهم گه گهی باشد، گهی خواهم دل یارا گهی دیگر بخواهم من،قضا کنم چش یارا👀🫀