الان دقیقا مودم اینه که دوست دارم یه چمدون ببندم، پاشم برم جایی که حتی خودمم نمیدونم کجاست، هیچکس نباشه،تنهایی غذا بخورم، تنهایی فیلم ببینم، تنهایی گریه کنم و بعد که حالم بهتر شد برگردم.:)️
ما عادت کردیم به فکر کردن راجع به حرف هایی که نتونستیم بزنیم. برای ما ساعت ها غرق شدن توی لحظه هایی که حرف هامون رو به زبون نیاوردیم و خوردیم، عادی شده. وقت هایی که سکوت کردیم ؛ اما درونمون غوغا بود. نگاه کردیم؛ اما افکارمون رو زدیم ، شکستیم ، جر دادیم و له و لورده گوشهی ذهنمون خوابوندیم. به ظاهر حرمت ها رو نشکستیم ؛ اما توی قلبمون هیچ حرمتی نموند. ما به همهی این نگفتن ها عادت کردیم.️