متن کوتاه دلتنگی / تکست ناب دلتنگی [ گلچین]

این جهان باشد چو صحرای سپنج
تازه می گردد به هرجا درد و رنج️

برف زمستان بود و عاشق تابستانی شده بود که ذره ذره ی وجود او را بخار می کرد ؛ چه میشه کرد وقتی برای عشق به جز بهار تعریفی نیست ! ️

شاید ما پایان خوبی نداشتیم 💔🥲
ولی داستان قشنگی داشتیم :))) 🦢🖤️

گاهی شنیدن یه کلمه...
باعث میشه تموم بشی!
یه حرفایی مثل سیلی میخوره
به صورتت به قلبت...
بدجور دردت میگیره.‌‌‌‌‌...
حرفایی که بعد از اون فقط
اشک میشن تو چشات!
همون حرفایی که با خودت فکر میکردی.‌‌‌..
قرار نیست هیچوقت بشنوی!
حس میکنی نمیتونی هضمشون کنی...
حتی نمیتونی فراموششون کنی!
یه حرفایی همیشه مثل آتیش
تو یه گوشه‌ از ذهن و قلبت روشن میمونه
میسوزونتت و خاموشم نمیشه:)..️

ذوقشو בاشتـہ باشے ولے
ذوقتو کور کنـہ بـב בرـבیـہ 💔😅


‌‌ ️

خود را هیچٰ خیالت را هم ندهم به هیچٓ بودنی -️

سعدی عشق یک طرفه رو خیلی قشنگ توصیف کرده :

تا ميل نباشد به وصال از طرف دوست ،
سودی نكند حرص و تمنا كه تو داری !.️

خدا یدونه از تو بهم بدهکاره دقیقا یکی مثل خودت️

دیدین بستنی هایی که می‌خریم شبیه
تصویر روکششون نیستن؟!
آدما هم همین جورین؛ظاهرشون اصلا شبیه باطن‌شون نیست!️

بـہ انتظار نبوـבے ز انتظار چـہ ـבانے 💫🖤🥲️

دوست داشتن به معنای همیشه موندن نیست[

تو اولین و آخرین کسی بودی که حاضر بودم بخاطرش انقدر کر و کور و احمق باشم.️

موجود عجیب و مضحکی شده‌ام، شعورم درست کار می‌کند، ولی احساساتم چطور بگویم؟ کند شده؛ نه آرزویی دارم و نه به چیزی دلبسته‌ام و نه به کسی علاقه‌مندم!
- 📚 دایی وانیا آنتوان چخوف .️

‌
ولی کآش دلتنگے هم
با چآیی نبات رفع میشد (:😄❤️‍🩹️

·.¸¸.·♩♪♫ به حدی از سردرگمی رسیدم که نمیدانم او مقصر است یا من ♬♫♪♩·.¸¸.·️

اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من:)️

ولی خیلی زود رفتیاا..! ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌️

فِکرِ آغوشَش،لِباسَم را مُعَطَر میکُنَد..!❤️‍🩹️

باورم نمیشه اینقد براش غریبه شدم !😪️

‌کاش آدم‌ها درد حرف‌هایی که میزنن رو حس کنن️

‌‌چـ‌ـ‌ـہ زیبا رفت آنکه قول ماندن داده بود!🖤

️

ولی داستان ما نباید اینجوری تموم میشد ...!️

نفرین؟
تو‌جون‌من‌بودی‌مگه‌آدم‌خودزنی‌هم‌میکنه‌انقد‌خوشبخت‌شو‌که‌یاد‌منم‌نیوفتی️

‌
ولی فهمیدن یچیزایی‌هنو‌برامون‌زود‌بود🥲️

قشنگ ترین حس رو داشتم
به اشتباه ترین آدم 😑️

‌
        غرق در عمیق‌ترین عمق هیچی!
‌️

گفت بیا بهم تکیه کن سرت و بذار رو شونم شاید آروم گرفتی مث قبل
گفتم کارم از تکیه گذشته میتونم تو بغلت بمیرم... ️

در کوچه‌های دلتنگی،مثل کودکی که دست مادرش را رها کرده؛

گم شده ام!

بیا

بیا و مرا پیدا کن و در آغوش بگیر...!

ای تنها بازمانده ی آرزوهایم...(:️