جستجو کنید..موضوع
نوع فیلترفیلتر
بهترزبان
بهترترتیب

متن کوتاه ادبی زیبا / متن و شعر های کوتاه ادبی مناسب بیو

12184 پست
متن کوتاه ادبی مناسب بیو و کپشن اینستاگرام و بیو تلگرام و.. گلچین شده از بهترین متن های کوتاه ادبی و شعر های ادبی در بزگترین سایت بیو و متن کوتاه ایران
ادبی تیکه دار ادبی تنهایی ادبی عاشقانه ادبی غمگین دخترانه ادبی ادبی - جدیدها ادبی عربی ادبی انگلیسی ادبی ترکی کوتاه ادبی بلند ادبی
همه فیلتر
همه زبان
بهترین ترتیب
اثـر ظلم محـال است به ظـالم نرسد!
نالـه پیش از هـدف از پشت کمـان می‌خیـزد…️
5.0
شعر ادبی خسته نامردی
نصب برنامه اندروید تاوبیو
زان شبی که وعده کردی روز وصل
روز و شب را می شمارم روز و شب
#مولانا

5.0
عاشقانه شعر ادبی
مشابه ها
یه وقتایی فکر میکردم نقش بازی میکنه
همه نقش بازی میکنن
هرکس بخوای ته تو کارشو دربیاری
گندش درمیاد
حالا یکی بیشتر یکی کمتر
#دیالوگ️
5.0
بهترین ها ادبی حقیقت دروغ
کسی که اول از همه معذرت خواهی می‌کنه، شجاع‌ترینه.
کسی که اول از همه می‌بخشه، قوی‌ترینه.
و اولین کسی که فراموش می‌کنه، شادترینه .
......♡.....
آرزو میکنم
شجاع‌ترین،قوی‌ترین و شادترین
باشید👈🏻❤👉🏻️
5.0
بهترین ها مهربانی حقیقت انگیزشی ادبی
کجا رَوَم
که دل من،
دل از تو بَرگیرد ..!؟

#سعدی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
‌️
5.0
عاشقانه شعر ادبی دلتنگی
❮رنگِ‌انارو‌عطرِ‌شهریور هنگامه‌یِ‌غوغایِ‌پاییز‌است..♥️🍁✨❯️
4.6
پاییز زندگی ادبی
تا وقتی دروغ‌های این و اون رو راحت باور می‌کنید و خوش‌حالتون هم می‌کنه، من با گفتن واقعیت فقط آدم بده‌ی قصه می‌شم!️
5.0
As long as you easily believe the lies of this and that and it makes you happy, I will only be a bad person by telling the truth!
شاخ تیکه دار بامعرفت لاشی ادبی
به‌هوش‌بودم‌،
از‌اول‌که‌،
دل‌به‌کسی‌نسپاردم؛
شمایل‌تو‌بدیدم،
نه‌عقل‌ماند‌،
نه‌هوشیاری...؛️
5.0
شعر عاشقانه ادبی
*زیبایـے چــهره تنــها چشـم را لـذت میبخـشد*

*اما زیبــایــے اخــلاق روح را نوازش میکـند* 🫠
5.0
دخترانه ادبی خاطره دختر
عرب هرچه باشد ، مرا دشمن است ..


فردوسی️
5.0
شعر ادبی
ما تلاش می‌کنیم که احساساتمون رو پنهان کنیم،
ولی فراموش کردیم که چشم ها میتونن صحبت کنن.️
4.9
فلسفی حقیقت زندگی ادبی

ه‍‌َـ‌م‍‌ـ‌ہ‌دق‍‌ـ‌ی‍‌ـ‌ق‍‌ِـا‌ه‍‌ـ‌م‍‌ـ‌ون‍‌َـ‌ن‌ک‍‌ـ‌ہ‌ِاص‍‌ـ‌رار دَارن‌ن‍‌ِـ‌ی‍‌ـ‌س‍‌ـ‌ت‍‌َـ‌ن.!✨️🫀️
5.0
شاخ تیکه دار نامردی ادبی پسرانه
مرا دیده بود،رد زخم‌های کوچک و بزرگِ روی تنم را. می‌دانست دیگر جایی برای زخم و تحملی برای درد ندارم،همان روز های اول با چشم‌های مهربانش نگاهم کرد:"از دستای من فرار نکن،دستای من فقط نوازش بلدن،دستای من بجای زخم زدن نازت میکنن و کاری میکنن فراموش کنی آدما چقدر بی‌رحمن."
و من تا آخرین روزی که تنت‌ را به مشتی خاک سپردم،بجز نوازش و عشق چیزی از دست‌های تو ندیدم..
-یک دیوانه | یادداشت‌های‌یک‌دیوانه️
5.0
عاشقانه غمگین حقیقت ادبی