جدید ترین متن های کوتاه ایران / هزاران بیو جدید و وضعیت کوتاه [پیشنهادی]

من يه آتلانتيسِ بى‌نورم پُرِ از دلشوره و فرياد...
 

من ، لِه شده همه شعرام ، وسطِ بُغضِ اِنفجاريه ساز...

｡.ﾟو جان من شد بفرمان تو
چه جان و چه دل جمله قربان تو❥︎

هیچ حیوونی فهمیده تر از کووالا نیست.
یعنی قشنگ درک کرده هیچی تو دنیا ارزشش بیشتراز خواب نیست✋🏻😂

روزی‌که‌دستش‌رادستت‌دیدم
معنی‌شکستن‌رافهمیدم…
 

پارادوکس واقعی اونجاست که وقتی دیدیش سرتو بندازی پایین و بی توجه از کنارش رد بشی درحالیکه دلت لک زده برای یه دل سیر مات نگاه کردن و بغل کردنش
-یگانه بیات

مدرسه اول بهت درس میده بعد امتحان میگیره
اما زندگی اول ازت امتحان میگیره؛
بعد این تویی که باید درس بگیری : ) ‹🤍🍥›

شاید اون عنکبوتی که تو اتاقت بود...
که کشتیش،
به تو به چشم دوست نگاه میکرد❤️

احترام، عمری طولانی تر از زندگی انسان ها دارد...

بدتر از نفهمی ، اِدعای فهمیدنه . !🍁

حال اون بچه ای رو دارم ک گریه کنان ب مادرش میگه:
_هم میزنی
_هم میگی گریه نکن(:
یگانه بیات

لمس مژه های یار ب روی گونه
عجب تازیانه ی جذابی
که محرومم ازش...

اخه این روانی تو قصرم باشه قربت تازیانه رو میزنه بهش...

خسته‌ام…
مثل‌درخت‌سروی‌که‌سال‌ها‌دربرابرطوفان‌ایستاد!
وروزی‌که‌به‌نسیمی‌دل‌داد؛
شکست...!

به بعضیام باس گفت اشتهاتونو کم کنید انقد شکست عشقی نخوࢪید!

وقتی بچه بودم از روح می ترسیدم.وقتی بزرگ شدم فهمیدم آدما ترسناکترند..🥀

به یـ تیکه لجن هم زیادی احترام بزاری، میگه من شیر کاکائوام!

دوست بدار آن کس که بویی از وفا دارد ... ✨🤫

تو پینوکیوی داستان زندگی من بودی
همونقدر دروغگو :)

از ما که هیچ
از خود خجالت نمیکشی که تنت ‌بوی چند نفرو میده؟

اونایی که بیشتر باهم قهر میکنن و زود از همدیگه ناراحت میشن بیشتر همو دوست دارن..

«غربت کسی نباش که تو را وطن دیده است .»
•| محمود درویش

«ناله را هرچند می‌خواهم که پنهانی کنم
سینه می‌گوید که من 
تنگ آمدم فریاد کن»

•| امیرخسرو دهلوی

در یادداشتی عاشقانه آمده:
«خواب بودید، بوسیدمتان، ولی افاقه نکرد.عصر برمی‌گردم.»

این زندگیه تلخ ،
قنـد خنـده های تو را کم دارد
بخنـد جانم♥️

دست‌ هاشُ تو موهام فرو می‌ برد و می‌ گفت :
گاهی هوس می‌ کنم تو بغلت بمیرم ..

گفت : بی معرفت !
چجوری آن همه عواطف و خاطرات را قورت دادی؟ 
هسته ی آلبالو که نبود .

تنها چیزی که میتونه یه آدم لاشی رو 
تعریف کنه رو شهریار گفته : 

با خلق میخوری مِی و با ما تلو تلو !

نبض شب آن قدر آرام می‌زد که نیمه‌شب مُرد...

خنده هامان برف بودند در پاییز
باورمان نشد؛ آب شدند ...

#سید_محمد_مرکبیان 
 

از یه جایی به بعد با وجود بودنِ آدما بازم حس میکنی که چقدر تنهایی و طبیعت اینو کاملا به روت میاره!

مگر خواب اجل شیرین کند افسانه مارا
ماهم نیمه شبی میرویم باکلی آرزو

گاهی دلمان خیالی راحت،گوشه ای دنج و صدای باران می خواهد!

یه زمانی صبح بيدار شدن سخت بود؛
الان دیگه
 شب خوابيدن سخته‌!!