باران
میراث خانوادگی ما بود
کوچک که بودم
از سقف خانه ی ما میچکید
بزرگ که شدم
از
”چشمانم“
به مادمازل کتی گفتم:
تو هیچوقت عاشق شدی؟
خاکستری نگاهم کرد.
خاکستری، غمگین ترین رنگهاست!
باشــی یــا نباشــی .. ایــن شب ســـر میشـــود !
امــا ایــن شب کجـــا و آن شب کجــــا؟!
عشقت نه سرسری است که از سر به در شود...
️یه وقتایی احساس میکنم که شکست خوردم ، هیچ امیدی ندارم ، اما با این وجود من تسلیم نمیشم
(((انیمه)))
تو ماه را
بیشتر از همه دوست میداشتی
و حالا ماه هر شب
تو را به یاد من میآورد
میخواهم فراموشات کنم
اما این ماه
با هیچ دستمالی
از پنجرهها پاک نمیشود!
امروز من میتونه فردای تو باشه :)
هیچ کس از سرنوشت خبر نداره . . .
#محمدرضاغفاری
میدونیـے ڪدومـ آدم از همـہ تنها ترهـ ؟
اونیـ ڪـہ بین کلیـے آدمـ احساسـ دلتنگـے میکنـہ
هعـــ!!! اگـہ اینو میدونستین حالـ ما انقدر خراب نبود☠
حرف و دردِ دل تو جمعه ها
میشه بغض،
میشه تنهایی
میشه تا شب قدم زدن و
بازهم آروم نشدن
میشه دلتنگی عصرهاش
آخ که اگه پاییزم باشه و
بارون بباره
اونوقت اگه دستات نباشه
میشه شعرای من
جمعه به جمعه فصل به فصل سپری شد.. اکنون ما مانده ایم با زمستانی سرد و جمعه هایی دلگیرتر که نمی دانیم دلتنگی های دل بخار گرفته را به گردن کدام یک بیاندازیم…
️چمدانت را
خیلی وقت ها پیش بسته بودی
امروز فقط رفتی ..!
من بودم و دل بود و کناری و فراغی
این عشق کجا بود که ناگه به میان جست؟
👤وحشی بافقی
قرار نبود وقتی رو صورتش دست میکشم ، بره عکس بعدی :(♡
️نبودنت ربطی به فصل ها ندارد
نباشی
می لرزم ...
🗯 علی ناظری
️
عشقی که با تو نباشد خب برای من نیست
یعنی در کنج دلت جایی برای من نیست؟ 🌀
امان از آدم هایی که نرفته هم جایشان خالیست !
️بیشتر از هر چیز دلم میخواست میتوانستم تمام روحم را در چشمانم بگذارم و تا ابد، تا هنگام مرگم، به تو نگاه کنم.
•آلبر کامو
نَمَڪعِشقبِجُزرَنجوغَمِهِجراننیست️
بی انصافیه
تو بلدی چجوری اشکم رو دربیاری
وقتی که با اون چشمان اقیانوسی بهم نگاه میکنی....⛵
No fair
You really know how to make me cry
....🌈When you gimme those ocean eyes
من
عشق را با تو شناختم
مردانگی کن و بیا..
بُگذار
ابدیتش را هم با تو بشناسم...
🗯 مائده زمان
️
چ خواهی از سر من ای سیاهی شب هجران
سپید کردی چشمم در انتظارِ سپیده.
-هوشنگ ابتهاج
چ خواهی از سر من ای سیاهی شب هجران
سپید کردی چشمم در انتظارِ سپیده.
-هوشنگ ابتهاج
از نامهی فروغ فرخزاد به پرویز شاپور:
شاید اگر تو اینجا بودی اشکهایی را که حالا توی چشمهایم با زحمت نگه میدارم روی دستهایت میریختم.
اسکار لذت بخش ترین استرس دنیا هم میرسه به وقتی که داری آماده میشی بری ببینیش...
️غمگینترین نوعِ دوست داشتن
این است که بگویی سلام؛ خوبی؟
من هم خوبم...
اما نگویی دوستت دارم.
نتوانی که بگویی...
نباید که بگویی!
#پریسا_زابلی_پور
️
و مردم شهر گفتند: "زمان" دوایِ هر دردیست
لاف می زدند...
"خاطراتت" خلافِ عقربه ها می چرخند!
#فرزاد_شاهي
️
شب های بی توام،
شب گور است در خیال
🗯 جناب سعدی
دست هاشُ تو موهام فرو می برد و می گفت :
گاهی هوس می کنم تو بغلت بمیرم ..