به نظر میرسه دست از نق زدن برداشتم، بیخیال کتابخونه شدم، نشستم پشت میزم و به دنیای درس و مشقم بازگشتم.
📸روستای کویری ما
در بهار ۰۳️
ناگهان در کوچه دیدم بی وفای خویش را
باز گم کردم ز شادی دست و پای خویش را
گفته بودم بعد ازین باید فراموشش کنم
دیدمش و ز یاد بردم گفته های خویش را
گر بدانی شوق دیدارت چی با دل میکند
️☆خوشبهحالپرندههادلشـانکهتنگمیشودپرمیزنندبهاسمان☆
️- پلک بر پلک می فشاری
و می دانی آنچه تمام می شود
تویی و نَه اَندوه ..
فرقی نمیکند داشتنت چقدر محال باشد...
دوست نداشتنت نشدنی ترین کار دنیاس🙃
پارادوکس یعنی :
ندارمت
و گاهی فکر از دست دادنت
دیوانه ام می کند ...