مادربزرگم آلزایمر گرفت و یک روز ، عکس عروسی خودشو روی دیوار دید و گفت: این زن کیه که آرش منو بغل کرده...؟! خودش رو فراموش کرده بود ولی پدر بزرگم رو نه به نظرم عشق همینه ، همینقدر ساده ، همینقدر وحشتناک....... ️
-پاتریک: چرامنوبیشترازهمه ی دوستات دوست داری؟! باب اسفنجی: چون وقتایی که ناراحت بودم واشتباه کردم فقط توبودی که بهم گوش دادی ووقتایی هم که خودم نبودم فقط توبودی که ازم دفاع کردی :)🤍️