ناگهان به خودش آمد و دید که مدتیست نشسته کنجی و دارد به همه چیز فکر میکند. شبیه به آدمِ در حال غرق شدنی خودش را از آب بیرون کشید، نفسش را داد بیرون و گفت: بیخیال! بلند شد و برای خودش چای ریخت و دوباره به کارش مشغول شد. مدتی بود که تا مرز خستگیِ مفرط کار میکرد و اعتقاد داشت که آدم نباید یک ثانیه هم بیکار شود، وگرنه مینشیند عمیقا فکر میکند و عمیقا غصه میخورد و عمیقا پیر می شود ...️
اتل متل #جدایی🙂💔 عروسکم #کجایی🧸 گاو حسن #پریشون ی دل دارم پر ا #خون💔🫀 عشقم رفته #هندستون🚶♀ خونم شده #قبرستون ی دنیا #غصه بردار😅💔 اسمشو بزا #بچگی👶🏻 تا اخر #زندگی اچینو واچین #تموم شد عمر منم #حروم شد🙂💔️