آمدی ، ماندی ، رفتی . . 📼🩶⌞️
• داستانِ بلند تو را ڪوتاه مینویسم:
آمدی ، ماندی ، رفتی . . 📼🩶⌞️
آمدی ، ماندی ، رفتی . . 📼🩶⌞️
4.4
شعر تنهایی مینیمالیسم داستان کوتاه احساسات زودگذر هستی شناسی شعر های کوتاه اغلب بازتابی از لحظات عمیق هستند. ای...
دختره: میخوایی از پیشم بری؟
پسره :حتی فکرشم نکن
دختره:دوسم داری؟
پسره:هروز بیشتر از دیروز
دختره:تاحالا بهم خیانت کردی؟
پسره:نه برای چی میپرسی
دختره:منو میبوسی؟
پسره:معلومه هروقت بتونم
دختره:منو ول میکنی؟
پسره:دیونه شدی؟ من همچین آدمیم؟
دختره:میتونم بهت اعتماد کنم؟
پسره:بلع
دختره:عشقم
چندماه بعد...........
حالا از پایین به بالا بخون 🙂🚶💔️
پسره :حتی فکرشم نکن
دختره:دوسم داری؟
پسره:هروز بیشتر از دیروز
دختره:تاحالا بهم خیانت کردی؟
پسره:نه برای چی میپرسی
دختره:منو میبوسی؟
پسره:معلومه هروقت بتونم
دختره:منو ول میکنی؟
پسره:دیونه شدی؟ من همچین آدمیم؟
دختره:میتونم بهت اعتماد کنم؟
پسره:بلع
دختره:عشقم
چندماه بعد...........
حالا از پایین به بالا بخون 🙂🚶💔️
3.9
عاشقانه جدایی داستان کوتاه فریب روابط عاطفی دیدگاه معکوس داستان به زیبایی نشان میدهد که چگونه ظاهر فریبنده...
یه زنه میره برای خرید تخت
وقتی فروشنده همه تخت ها رو بهش نشون میده،زنه ایراد میگیره و میگه تختات همه کوتاه هستن
مرد میگه خب برای چی تخت بلند میخواهین؟
زنه لباس هاشو در میاره و میره رو تخت و از فروشنده هم میخاد همینکار رو انجام بده
زن و فروشنده جفتشون رو تخت بودن که زنه یهویی میگه آی آی شوهرم اومد😂
فروشنده یهویی هل میشه میخاد بره زیر تخت که میبینه نمیشه
زنه میگه حالا متوجه شدی چرا تخت بلند میخام😂️
وقتی فروشنده همه تخت ها رو بهش نشون میده،زنه ایراد میگیره و میگه تختات همه کوتاه هستن
مرد میگه خب برای چی تخت بلند میخواهین؟
زنه لباس هاشو در میاره و میره رو تخت و از فروشنده هم میخاد همینکار رو انجام بده
زن و فروشنده جفتشون رو تخت بودن که زنه یهویی میگه آی آی شوهرم اومد😂
فروشنده یهویی هل میشه میخاد بره زیر تخت که میبینه نمیشه
زنه میگه حالا متوجه شدی چرا تخت بلند میخام😂️
4.3
طنز داستان کوتاه خنده دار رابطه زناشویی تخت خواب داستانهای طنز، به قدمت ادبیات، همیشه راهی برای بی...
یه داستان جالب:
یه مدتی دو تا جوجه بدجور عاشق هم میشن شدیدا
بعدش که بزرگ میشن میبینن هردو خروس هستن…
نکته:هرگز وقتی جوجه ای عاشق نشو
😂😂️
یه مدتی دو تا جوجه بدجور عاشق هم میشن شدیدا
بعدش که بزرگ میشن میبینن هردو خروس هستن…
نکته:هرگز وقتی جوجه ای عاشق نشو
😂😂️
4.2
طنز روانشناسی طنز قضاوت عجولانه داستان کوتاه سوءتفاهم این داستان طنزآمیز، ورای خندهاش، به نکتهای روانش...
مشابه ها
"نشد"
غم انگيزترين داستان كوتاه يک كلمهای.
️
غم انگيزترين داستان كوتاه يک كلمهای.
️
4.4
غمگین فلسفی قدرت کلمات داستان کوتاه ادبیات مینیمال میکروفیکشن «نشد» در ظاهر یک کلمهی ساده است، اما در باطن، کلک...
زیر گنبدِ کبود دوتا عاشق بود و کلی حسود.
تقصیر همون حسودا بود،که الان یکی بود و یکی نبود.️
تقصیر همون حسودا بود،که الان یکی بود و یکی نبود.️
4.8
عاشقانه شعر عشق نافرجام حسادت فولکلور داستان کوتاه این شعر کوتاه یادآور داستانهای فولکلوریک است که د...
◄°ll° راز اتاق کناری °ll°►
pคrt_2
فقط ناله و جیغ و فریاد بود در چهل سالگی هم عاشق دختری شد نیم میلیون پول داشت و بالاخره با او ازدواج کرد.
این دختر جوان تقریباََ زندگیاش را سر و سامانی داد. اتفاقهای زندگی او آن قدر شرمآور است که اصلاََ نمیتوان آنها را تعریف کرد. از قرار معلوم او در زندگیاش حوادث عجیب و غریبی را تجربه کرده بود، مثل گوشتی که مگس به سمت خود میکشد یا مربایی که زنبور را تحریک میکند؛ گوشت...️
pคrt_2
فقط ناله و جیغ و فریاد بود در چهل سالگی هم عاشق دختری شد نیم میلیون پول داشت و بالاخره با او ازدواج کرد.
این دختر جوان تقریباََ زندگیاش را سر و سامانی داد. اتفاقهای زندگی او آن قدر شرمآور است که اصلاََ نمیتوان آنها را تعریف کرد. از قرار معلوم او در زندگیاش حوادث عجیب و غریبی را تجربه کرده بود، مثل گوشتی که مگس به سمت خود میکشد یا مربایی که زنبور را تحریک میکند؛ گوشت...️
1.5
عاشقانه بلوغ عاطفی تغییر زندگی چهل سالگی داستان کوتاه داستان کوتاه نویسنده تصویری از تحول در زندگی میانس...
وقتی چال روی گونهت رو میدیدم، پتروس درونم فعال میشد.️
2.3
عاشقانه داستان کوتاه نوستالژی چال گونه پتروس اشاره به پتروس، قهرمان داستانهای کودکان، نشون مید...
هفدهداستانهایکوتاهکوتاه🪡
کیپنیرمنوجابهجاکرد؟🧀
اذرکوجادوگربزرگ🧙♀️
داستانهاییبرایپدرانفرزندانونوهها(پائولو کوئیلو)📖📚
"حتما بخونیدا😃"️
کیپنیرمنوجابهجاکرد؟🧀
اذرکوجادوگربزرگ🧙♀️
داستانهاییبرایپدرانفرزندانونوهها(پائولو کوئیلو)📖📚
"حتما بخونیدا😃"️
1.0
فلسفی روانشناسی داستان کوتاه ادبیات تغییر و تحول پند و حکایت لیست شما از داستانهای کوتاه، بهویژه کتاب پائولو ...
پارت3
مادر مائده با صدای پیام گوشی اش از خواب پرید .
فرستنده :
«مائده فرهمند»
از همون شماره ای که پلیس اعلام کرده بود سیم کارتش داخل جنگل پیدا نشده .
پیام :
“مامان، سردمه. اینجا تاریکه. منو چرا ول کردی؟”
خانواده وحشت زده پلیس رو خبر کردن .
ردیابی سیگنال ، موقعیت عجیبی نشون داد :
بهشت زهرا. قطعه ۲۶۵. دقیقاً جایی که خاکش کرده بودن .
پلیس ساعت ۵ صبح خودش رو به محل رسوند.
گوشی در دست هیچ کس نبود .
️
مادر مائده با صدای پیام گوشی اش از خواب پرید .
فرستنده :
«مائده فرهمند»
از همون شماره ای که پلیس اعلام کرده بود سیم کارتش داخل جنگل پیدا نشده .
پیام :
“مامان، سردمه. اینجا تاریکه. منو چرا ول کردی؟”
خانواده وحشت زده پلیس رو خبر کردن .
ردیابی سیگنال ، موقعیت عجیبی نشون داد :
بهشت زهرا. قطعه ۲۶۵. دقیقاً جایی که خاکش کرده بودن .
پلیس ساعت ۵ صبح خودش رو به محل رسوند.
گوشی در دست هیچ کس نبود .
️
1.9
فانتزی و تخیلی روانشناسی ماوراءالطبیعه رازآلود وحشت داستان کوتاه این روایت با تلفیق رمزآلود فناوری (پیامک از گوشی م...
پارت4
ولی قبر ...
باز شده بود
و جنازه گم شده بود .
روی خاک فقط یه تکه کاغذ افتاده بود ، با نوشته ای لرزان و خون آلود :
«فقط اون میدونه من کجام … داخل پیجش لوکیشن دقیق منو گذاشته ، عجله کنید اون داره بر میگرده…»
این یک داستان بود ؛ اما شاید اون تنها یک نویسنده نباشد ...️
ولی قبر ...
باز شده بود
و جنازه گم شده بود .
روی خاک فقط یه تکه کاغذ افتاده بود ، با نوشته ای لرزان و خون آلود :
«فقط اون میدونه من کجام … داخل پیجش لوکیشن دقیق منو گذاشته ، عجله کنید اون داره بر میگرده…»
این یک داستان بود ؛ اما شاید اون تنها یک نویسنده نباشد ...️
3.0
فانتزی و تخیلی هنری داستان کوتاه ژانر وحشت تعلق روایتگری دیجیتال این داستان کوتاه به خوبی نشان میدهد که چگونه روای...
آخرین انسان کره ی زمین تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان
در زدند... !️
در زدند... !️
2.3
فلسفی داستان کوتاه تنهایی تعلق پایان بازی این داستان کوتاه، با ایجاد تعلیق، ما را به تفکر در...
آخرین انسان دنیا در اتاقش تنها بود که ناگهان در زدند. ️
3.0
فلسفی تنهایی داستان کوتاه تعلق هستیشناسی این داستان کوتاه، با وجود سادگی، سوالات عمیقی را د...