•اشکش روی گونہهاش ریخت و باز یہ ایموجی خنده گذاشت-..͜ ' ️
میدونی خیلی برام مهم بودی... از ته دلم دوست داشتم هرچی گفتی پات موندم... عصبی شدی بازم واسه آروم کردنت موندم... به چشمای سردت با یه لبخند گرم نگاه کردم... هیچوقت با هیچکدوم از کارات باز از چشمم نیوفتادی... از زمین بلندت کردم گذاشتمت روی چشام... ولی باز زمین خوردی،این دفع چشمای منم سرد شد... دیگه بلندت نکردم... خودم بلند شدم و سعی کردم خودموبسازم.. پس از چشم هیچکس نیوفتید وگرنه دیگه چشماش حتی عوض شدنتم نمیبینه.️