روایت شخصی

یکی بود یکی نبود اگر بود روزگارم این نبود:)🖤
️

در قلب من تو تنها حکایتی هستی که پایان ندارد📜♥️️

تـ‌و‌دفـ‌تـ‌ر‌خـ‌اطـ‌راتـ‌م‌مـ‌قـ‌دمـ‌ه‌شـ‌دی؛🧿🩷🫧️

هَمیشِه آخَر داستان آدم بَدِه ماییم...!️

من چیزایی‌رو با خنده تعریف می‌کنم،که واسه ثانیه به ثانیه‌ش گریه کردم.️

جذابیت تو ذات آدماس ، نه قیافشون-️

ته این قصه لِهَم..!
-سجاد شاهی️

عیب نداره عزیزِ من.
یه روزی‌ام میرسه،
می‌شینیم این روزا رو تعریف می‌کنیم؛
که چقدر خسته بودیم و چقدر دَووم آوردیم
بنشینیم به مرور،
ما را چه‌ها که نشد...🌿
️

من تو حاشیه نیستم خودم سر خط خبرام😮‍💨🤌🏻️

یه روز یه کتاب مینویسمو
اسمشو میذارم: اگه میموندی!
و توش بهت ثابت میکنم که
خیلی اشتباه کردی رفتی :)️

من یه داستان طولانی‌ام،
منتظرم،
تا تو بتونی به قدِ یه قصّه کوتاهم کنی.️

بالاخره باید بشیني از ما بگي
از خودت بگي که بقیه بلند میشن میرن.. :)😂🌼
️

همه‌فک‌میکنن‌سن‌یه‌عدده!..
اما‌فک‌کنم‌من‌تنها‌کسیم‌که‌میدونه‌سن‌‌یه‌کلمه‌اس..️

پارت ۱ ( چرا من؟)
من توی روستا زندگی می‌کردم اون روستا یک روستا با جمعیت کم بود اما یک کوچولو خوفناک درباره کوه و غار های اون روستا زیاد شنیده بودم ما باور نمی‌کردم توی روستای ما یک مدرسه قدیمی که کنار قبرستان داریم و بیشتر خانه‌ها کنار کوه هستند و توی کوها پر از غارهای ترسناک است اما یکی از این غارها یک داستان عجیب داره من میخواهم داستان غار ، مدرسه و اتفاقی که برای خودم اوفتاده است بگویم ....️