_"باز هم گوشهای از این کتاب مینویسم؛ قطره قطرهی خاطرههام رو توی سفیدی هایی که تنها برای نفس کشیدن کلمات گذاشته شده بودن مینویسم درسته این کتاب برای من نبود، این کتاب رو درست وقتی حرفات رو توی کاغذ هاش حک کردی به نامت زدم.. اونجا جای حرفای تو بود و کتاب تو جای حرفای من شاید یک روز همون نویسندهی فرانسوی اشتباهی کتاب هامون رو ورق بزنه، امیدوارم اون موقع داستانمون ارزش یه کتاب دیگه رو داشته باشه️
همیشه دلخوری ها و نگرانی هاتون رو بع موقع بگید، حرفای خودتونو ب همدیگه رو با کلام بگید نه با رفتار؛ چون از کلام همون برداشت میشه که شما میگید ولی از رفتارتون هزاران برداشت. ️
وقتی پیشمی دلم میخواد وجودت و قشنگیتو نفس بکشم: تا حالآ بهت گفتم چقد مثل دریایی ؟! همون قدر آبــــــی و بی اندازه دوست داشتنی؟! همونقدر که میشه تو چشمات غرق شد ؟!همونقدر زنــــدگی برای من ِ اسارت تنگ دیده ؟! نگفته بودم که ، من دریا دوست داشتم و تو از ماهی قرمز تنگ بیزار بودی؛)🌨🌊️