یه دیالوگی توی سریال شهرزاد بودکه میگفت: اگه نمیدونی بدون من با تو چیزایی رو پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم(: نمیخوام از دستش بدم): پس اگه بزاری بری ، من تموم میشم): آدما با کسایی که دوسش دارن چیزایی رو پیدا میکنن که هیچوقت نداشتن، چیزایی که هیچوقت دوباره نمیخوان از دستش بدن پس وقتی میشین تموم یکی با رفتنتون اونو تمومش نکنین...)):🖤️
آدم از برهنه شدن خجالت میکشد. از اینکه جلوی آدمهای کوچه و خیابان برهنه باشد. ممکن است پیش کسی بتوانی برهنه شوی، او به تو امنیت بدهد، آرام باشی و خودت باشی، بی پوشش و بی نقاب؛ اما گاهی حتی در خلوت خودت، پیش خودت هم نمیتوانی بعضی افکارت را عريان کنی. فکرهای تاریک و موذی، عقدهها، زخمها. من میترسم به آنها فکر کنم. باید پوشیده بمانند. خجالت دارد. ️
4.4
شاید این هم یک تعریف برای خوشبختی است: کسی را داشته باشی که اجازه دهد تاریکترین فکرهایت را برایش برهنه کنی، بیان کنی، و او همچنان بماند.