دستشویی بودم، بابام زد به در، گفت💤:
🕊هوی، خواهی که نبیند احدی این هنرت را🕊
🕊برخیز و بکش سیفون بالای سرت را🕊
منم در جواب گفتم💤:
🕊بدان که سخنت مثل ثواب است🕊
🕊صد حیف که دستگیره ی سیفون خراب است🕊😂️
🕊هوی، خواهی که نبیند احدی این هنرت را🕊
🕊برخیز و بکش سیفون بالای سرت را🕊
منم در جواب گفتم💤:
🕊بدان که سخنت مثل ثواب است🕊
🕊صد حیف که دستگیره ی سیفون خراب است🕊😂️
4.1
طنز شعر بدیههگویی طنز خانوادگی خلاقیت کلامی شعر خودمانی این تبادل شعرگونه و طنزآمیز نمونهای درخشان از «بد...