جستجو کنید..موضوع
نوع فیلترفیلتر
بهترزبان
بهترترتیب

متن های خاطره / جدیدترین متن خاطره [آذر 1404]

3765 پست
متن های خاطره جدید , تعداد 3,765 متن خاطره به ترتیب جدیدترین ها برای کپشن بیو پست و.. متن های خاطره / جدیدترین متن خاطره [آذر 1404]
خاطره خاطره انگلیسی کوتاه خاطره
همه فیلتر
همه زبان
بهترین ترتیب
دلم برات تنگ شده!
خب دله دیگه دست من نیس که...
دنیاشو می‌خواد «چشمات»
زندگیشو می‌خواد «صدات»
خونشو می‌خواد «بغلت»
نمی‌خوای که من بی‌خونه بمونم..
می‌خوای؟️
5.0
عاشقانه جدایی دلتنگی حقیقت خاطره
نصب برنامه اندروید تاوبیو
مشابه ها
لازم نیست حتما گلوی کسی را بفشاریم تا بمیرد،
یا چاقو را فرو کنیم توی قلبش،
لازم نیست مقتولی باشد،
لازم نیست حق نفس کشیدن را سلب کنیم
از کسی تا اسممان را بگذارند قاتل..
یک وقت هایی،
با یک حرف هایی،با یک رفتارهایی،با یک نگاه هایی،
یکی را جوری میکشیم،احساس کسی را
جوری فلج میکنیم که از هزار دست به خون آلوده
شدن هم بدتر است،
از هزار بار یک نفر را کشتن هم بدتر است..
4.9
تنهایی فلسفی خاطره قاضی زندگی
یک نفر دارد مرا هر دم هوایی می کند
عاشقم کرده ولی بی اعتنایی می کند
بی وفا با اینکه می داند دلم درگیر اوست
مثل یک بیگانه او از من جدایی می کند
دل به سودای کسی جز او نمی گوید سخن
در دل من او فقط فرمانروایی می کند
ارزو کردم بماند در کنار من ، نماند !
من نمی دانم چرا او بی وفایی می کند
با وجود اینکه می آزارد این دل را ولی ...
دل مرا همواره سمتش راهنمایی می کند ....!️
5.0
غمگین شعر حقیقت دلتنگی خاطره
ن‍‌یم‍‌ه #گ‍‌مش‍‌ده چ‍‌یه ب‍‌اوا ، ‍م‍‌ا ‍داری‍‌م ‍در به ‍در ‍دنب‍‌ال #خ‍‌و‍دم‍‌ون م‍‌یگ‍‌ر‍دی‍‌م ..'!️
4.9
غمگین دخترانه خاطره
جواد نوروزی خاتمه میده :(4)
دخترک خندید و
پسرک ماتش برد
که به چه دلهره از باغچه‌ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید
به خیالش می‌خواست
حرمت باغچه و دختر کم‌سالش را
از پسر پس گیرد
غضب‌آلود به او غیظی کرد
این وسط من بودم
سیب دندان‌زده‌ای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم
بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
و لب و دندانِ
تشنه‌ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
چون رسولی ناکام
(ادامه پایین)
4.6
*چون رسولی ناکام
هر دو را بغض ربود
دخترک رفت ولی زیر لب این را می‌گفت
او یقیناً پی معشوق خودش می‌آید
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود
مطمئناً که پشیمان شده بر می‌گردد
سال‌هاست که پوسیده ام آرام آرام
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز
جسم من تجزیه شد ساده ولی ذراتم
همه اندیشه‌کنان غرق در این پندارند
این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت
عاشقانه شعر ادبی مغرور خاطره
فروغ فرخ زاد جواب میده :(2)
من به تو خندیدم
چون که می‌دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی‌دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان‌زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
(ادامه پایین) ️
4.8

*دل من گفت: برو
چون نمی‌خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را..
و من رفتم و هنوز سال‌هاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرارکنان
می دهند آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت
عاشقانه شعر خاطره ادبی مغرور
من دلم می‌خواهد خانه‌ای داشته باشم پر دوست کنج هر دیوارش دوستانم بنشینند آرام گل بگو، گل بشنو هر کسی می‌خواهد داخل خانه پر مهر و صفا مان گردد یک سبد بوی گل سرخ به ما هدیه کند شرط وارد گشتن شستشوی دل ها شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست به درش برگ گلی می‌کوبم روی آن با قلم سبز بهار می‌نویسم: ای یار خانه دوستی ما اینجاست تا که سهراب نپرسد دیگر خانه دوست کجاست️
5.0
I want
I want to have a home full of friends
The corner of every wall
My friends, sit down
Say flowers, hear flowers
Everyone wants
May the inside of our house be full of love and peace
Give us a basket with the smell of roses
Entry condition
Washing hearts
its condition
Having a colorless and bossy heart
I hit it with a flower leaf
on it with a spring green pen
I write:
oh friend
Our friendship house is here
until S
دخترانه رفاقتی خاطره بامعرفت