صبور باش که اعجاز صبر، هم یعقوب
به وصل یار رسانید هم زلیخا را…
تا مگر همچوصبا ؛
بازبهکویتُ رسم ..🕊️
باید فراموشت کنم ، چندیست تمرین می کنم من می توانم می شود ، آرام تلقین می کنم با عکس های دیگری تا صبح ، صحبت می کنم با آن اتاق خویش را ، بیهوده تزئین می کنم سخت است اما می شود ، در نقش یک عاقل روَم نه شب دعایت می کنم ، نه صبح نفرین می کنم حالم نه اصلا خوب نیست ، تا بعد بهتر می شوم فکری برای این دل ِ تنهای غمگین می کنم
️گرشَوَدفآنےدوعآلَم،عِشقبآزانراچہغَم
جِلوهےِمَعشوقوسوزِعِشقبآداپایدار...!
هنوز روی خاکیمو یادمان نمیکنند...
وای به روزی که خاکمان کنند!:)...
. دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی...؟ 👤 #عطار .
️تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را چه کنم
️میشکنم دستان خود را باز اگر یادت کند
هرچه آوردی سرم ، یه روزی یادت کند ✊
برون ز خویش کجا میروی؟ جهان خالیست...💥🔥
️یاد گرفته ام
تنهایی را
ماهرانه پشت روزنامه ای پنهان کنم
اما از مهتاب
که بوی شانه های تو می داد
چیزی را نمی توان پنهان کرد ...
آمده ایم از زندگی دیگران برَویم تا خودشان بمانندو زندگیشان که قرار است بی ما بگذَرد
️باز تو را میخواهد …️
به لطفِ عشـق،
تمرین میڪنم یڪتاپرستے را !
[فاضل نظری]
️ما از این هستی ده روزه به جان امده ایم وای بر خضر که زندانی عمر ابدیست
️المَرء نِتَاج خَلواتِه
شخصیت انسان نتیجه و ساخته
خلوتهایش است!
️
مرا ببر آنجا که
بودنت تمام نمی شود...
👤مریم قهرمانلو
️بهار با تو بودن ها چه شد؟
پاییز دلتنگی است ...!
👤 سجاد سامانی
️هر چه کویت دورتر، دل تنگ تر، مشتاق تر ...
️دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید..
خواجه عبدالله انصاری گفت: گِردِ کردار باش که از گفتار جز گرفتاری نیاید..
️اسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا
️هلهله دلم مرا ب طُ می خواند جانا!
️گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آن چنان مات که حتی مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی