نوشتن درمانی

دور و بر من پر است از
کاغذ‌های مچاله‌ای که
هر کدام خاطره‌ای
دردی
ناگفته‌ای دارد
و جایش سینه‌ی سطل کوچکیست
که بزرگترین سنگ صبور من است️

امروزمیخوام‌‌ازتو‌بنویسم‌.!
ازمحبت‌هات‌،ازآغوش‌پرمهرت،ازگرمی‌دستات
که‌روزی‌سرپناهم‌بود.
حالا‌نه‌ازآغوش‌پرمهرت‌خبری‌هست‌و
نه‌از‌گرمی‌دستات‌که‌روزی‌سرپناهم‌بود.
مینویسم‌ازتو،ازاین‌لحظه‌های‌غمگین‌دلتنگی.
مینویسم‌بخاطرتو،چونکه‌توبهترینی.
مینویسم‌برای‌تو،چون‌این‌روزهاتمام‌فکروذکرمی.
مینویسم‌به‌یادتو،چون‌به‌یادتوبودن‌قشنگترین‌چیزه.
آره،من‌مینویسم‌ازتو،بخاطرتو‌،برای‌تو‌،به‌یادتو
وشایدازروزهای‌بدون‌تو..!(:️

از دردام که نوشتم کاغذ اشک ریخت🖤️

یه روز یه کتاب مینویسمو
اسمشو میذارم: اگه میموندی!
و توش بهت ثابت میکنم که
خیلی اشتباه کردی رفتی :)️

نوشتن خوبه,!
چون وقتی یه اتفاق بد تجربه کردی ؛ با نوشتن زجر و رنجی که کشیدی ، باعث میشه
بعد که بخونیش ببینی چقدر این دردا باعث شد بزرگ بشی و یه درس عبرتی بشه که دیگ نزاری تکرار بشه...🖋️☁️
-پرواز.️

مینویسم از دلتنگی از تنهایی از غم و درد...
با اینکه دیگر دستانم نای نوشتن ندارد؛ مینویسم!
اما چه فایده که تو اینها را نمیخوانی!
مرا نمی‌بینی ...
عشقم به تو را نمی‌فهمی !...
در چشمانم زل میزنی ولی چیزی نمی‌گویی!
با دیگری میگردی و دستانش را میگیری! ... 💔


نویسنده: خودم ...(:🤍✨️

¸„.-•~¹°”ˆ˜¨ یکے هست تو قلبم کـہ هر شب واسـہ اوט مینویسم و اوט خوابیـבـہ نمیخوام بـבونـہ واسـہ اونـہ کـہ قلب من این همـہ بے تابهههه ¨˜ˆ”°¹~•-.„¸️