می تراود از دلم عشقت میان جانِ من
ای بگردم دور آن لبخند تو ، ایمان من
ریشه گیرد خنده ات در فکر شیرین، خام من
عشق آخر می شود آوار در بنیان من
می رسد فریاد شیدایی و بعد از سالها
نیک فالی بلکه باشد در بنِ فنجانِ من
از زمانی که تو را دیدم ، نرفت از خاطرم
آن دو مروارید بی همتاست در کیهان من
مانده ام در دام عشقت ، راه چاره مشکل است ؟
بی گناهم ای عزیز ای نسخه ی درمان من
بی قرارم همچو باران در پی آغوش بحر
در ️
ای بگردم دور آن لبخند تو ، ایمان من
ریشه گیرد خنده ات در فکر شیرین، خام من
عشق آخر می شود آوار در بنیان من
می رسد فریاد شیدایی و بعد از سالها
نیک فالی بلکه باشد در بنِ فنجانِ من
از زمانی که تو را دیدم ، نرفت از خاطرم
آن دو مروارید بی همتاست در کیهان من
مانده ام در دام عشقت ، راه چاره مشکل است ؟
بی گناهم ای عزیز ای نسخه ی درمان من
بی قرارم همچو باران در پی آغوش بحر
در ️
4.4
عاشقانه شعر شعر عاشقانه ادبیات فارسی استعارههای شعری غزلسرایی این سروده به زیبایی هرچه تمامتر، عمق عشقی پرشور ر...