تو آغازی. تو دریای جنوبی. تو بوی جنگل های گیلانی. تو صدای سنتورمی. تو نور آفتابی. تو اولین گل گلدونمی. تو خنکیِ هوایی. تو هوای بهاری. تو شعری. تو معماری یک اثری. تو آسمان قبل از طلوعی. تو بارون پاییزی. تو مثل خونهای. تو نگاهی،صدایی،حس لامسه ای. تو دلیلی. تو،تو همه چیزی✨🌱️
به لانگ دیستنستون مثل علیرضا اسفندیاری بگید: "هر چه دورتر میشوی من؛ عاشق تر میشوم. و هر چه نزدیک تر می آیی بی تاب تر می شوم. گویی عاشق که باشی دور یا نزدیک فرقی ندارد. حتی اندک یاد تو کافیست برای بی تاب بودن:))💗️