تاوخانواده

لیلی ط عین منی وژن دختر منی ط تنها پلی ک مونده پشت سر منی🖇️🧸️

part 3:
خریده بود،ندید که زیر بوته لب
خیابان افتاده بود!کوله را دوباره برشانه انداخت و بدون
حتی یک نگاه به مرد گل فروش شروع به دویدن کرد......

_"می دونم عصبانی هستی ولی...." اقای کیم به در رستوران خیره شده بود. پسرش به سردی حرفش را قطع کرد"نیستم"!.
_"ما به خانواده نیاز داریم".
خودش را با موبایلش سرگرم می کرد "ما نه، تو" ️

اسمشونفاطمه و ساحله؛خدایی فاطمه هیچ کاریم نداش و دلش به حالم میسوخت ولی ساحل...😑🗿

عکسای داداشمو تو خونه داشت جمع میکرد بهش که گفتم داری چه غلطی میکنی گفت خونه تازه عروس شگون نداره عکس مرده باشه و به خاطر همین یه دعوا باهاش کردم.باهم افتادیم دنده لج تا اینکه بابام از زن چهارمش دوماه بعد رونمایی کرد،دمت گرم مشتی پرچمد ها و بان،فقط زن بگیر!تا میدونییی😂😑️

خوبیش اینجا بود قبل اینکه بگیرنم من با پولش تونستم خونه بگیرم با کمک فرزاد پسرعموم،از وقتی گرفتنم با ترس و لرز میشینم پشت فرمون ماشین؛همش میترسم و بعضی وقتا که موجودی کارتم به صفر میرسه دوباره بار میبرم وگرنه خوشم نمیاد از کار کردن:)

ناخنکاری هم درآمدش خیلی پایین بود و از پس خودم بر نمیومدم..
فقط بابا ببین پا گذاشتم تو چه راهی،چه کاری کردم که زیر چتر تو نباشم،میدونم که به گوشت میرسونن ولی این رسمشه توروخدا؟
😏💔️