عبدالله دلش پر از اسمِ زینبه
عشقش مثل موجِ دریا بیحدّه
لبِ ساحل، غروب، دست تو دست
دنیا همونجاست، که دل با تو هست
تاب میخوره زینب، رو به آسمون
عبدالله نگاش، گیره به خندهتون
هر بار که میری، دلش میلرزه
هر بار که برمیگردی، عشق میارزه
بادِ دریا شاهدِ این حالِ خوب
تاب و خنده، دلِ عاشق، بیغروب
عبدالله میخواد تا آخرِ راه
زینب باشه کنارش، همیشه، هر جا، هر نگاه️
عشقش مثل موجِ دریا بیحدّه
لبِ ساحل، غروب، دست تو دست
دنیا همونجاست، که دل با تو هست
تاب میخوره زینب، رو به آسمون
عبدالله نگاش، گیره به خندهتون
هر بار که میری، دلش میلرزه
هر بار که برمیگردی، عشق میارزه
بادِ دریا شاهدِ این حالِ خوب
تاب و خنده، دلِ عاشق، بیغروب
عبدالله میخواد تا آخرِ راه
زینب باشه کنارش، همیشه، هر جا، هر نگاه️
1.4
عاشقانه شعر عشق دل غروب تاب این شعر زیبا، با تکیه بر تصاویر طبیعت (دریا، غروب)...