با همون زبون بچگیش گفت : عمو معراج یه سوال ؟!
گفتم جانِ دلم دخترم ؟ گفت : میگن خدا هر چیزی که
میده برای امتحانه درسته ؟ گفتم آره عمو جون درسته
چطور مگه ؟ گفتش : خب پس چرا خدا به جای سرطان ؛
منو با خوشبختی امتحان نکرد ؛ و بابامو به جای من با
یه دخترِ خوشگل که موهای قشنگِ طلایی داشته باشه
امتحان نکرد ؟! ‹ دق کردم تا جوابشو دادم :))! ›
- غمیگن ترین چیزی که خوندم این بود :️
گفتم جانِ دلم دخترم ؟ گفت : میگن خدا هر چیزی که
میده برای امتحانه درسته ؟ گفتم آره عمو جون درسته
چطور مگه ؟ گفتش : خب پس چرا خدا به جای سرطان ؛
منو با خوشبختی امتحان نکرد ؛ و بابامو به جای من با
یه دخترِ خوشگل که موهای قشنگِ طلایی داشته باشه
امتحان نکرد ؟! ‹ دق کردم تا جوابشو دادم :))! ›
- غمیگن ترین چیزی که خوندم این بود :️
3.2
غمگین فلسفی فلسفه دین کودکان معضل شر رنج و ابتلا این گفتگوی دلخراش، از زبان معصوم یک کودک، عمیقاً ب...