پرسش از مرگ روانی: رنج بیمعنا در فلسفه وجود:
این شعر کوتاه، یادآور مفهوم «مرگِ زیسته» یا «زندگیِ پس از مرگِ روانی» در فلسفه و ادبیات است. این وضعیت زمانی رخ میدهد که فرد از نظر فیزیکی زنده است، اما از نظر روحی و روانی حس میکند که مدتهاست مرده و از معنا تهی شده است. بسیاری از فلاسفه مانند کیرکگور و کامو، به این پوچی وجودی و «عبث» بودن زندگی پرداختهاند.
راهکار:
برای غلبه بر حس پوچی وجودی و یافتن معنا، ارتباط با دیگران و مشارکت در فعالیتهایی که به شما حس هدفمندی میدهند را امتحان کنید. کاوش در فلسفههای معناگرا نیز میتواند راهگشا باشد.