لب پرتگاه بودم:)..چندین بار خودمو با جیغ خالی کردم، بعدش نگاهی به پشت سرم کردم، داشت باترس نگام میکرد... گفتم. منی نمانده. من اون دختر قبلی که شاد بود، دل داشت دیگه نیستم. بعد با لبخند تلخی گفتم. من عاشقت چه در این دنیا و دنیای دیگر خواهم ماند:)))) و تنها چیزی که یادم ماند، داد و هوارهایش بود و گریه هایش🙃💔
#ضحا ️
#ضحا ️
3.8
بعضی وقتا خیلی زود دیر میشه🚶🏻♀️🙃
تصویر «لب پرتگاه» به زیبایی وضعیت روحی شخصیت را نش...