در مست خانه: سفری به سوی رؤیای بیپایان:
این شعر با تصویری از یک «مست خانه» شروع میکند؛ جایی که همه خوشحالند اما «لنگ لنگان» راه میروند. این تصویر، گویی استعارهای از وضعیت انسان در دنیایی است که ظاهراً شاد است، اما در واقعیت، حرکتی ناپایدار و بیهدف دارد. «راهها همه بی پایان» و «زندگی بی آزار» توصیفاتی هستند که حس رهایی یا شاید بیمسئولیتی را القا میکنند. در نهایت، «راه رؤیاست» نتیجهگیری است که مرز بین واقعیت و رؤیا را محو میکند و پایان راحت مرگ را نیز در همین بستر رؤیا قرار میدهد.
راهکار:
گاه زندگی مانند راهی بیپایان است. برای یافتن جهت، هر قدم را با آگاهی بردار و به یاد داشته باش که گاهی مقصود، خودِ سفر است.