جلسه صبحگاهی خانواده جئون!
مادر جونگکوک..زنی جدی و بی رحم بود..از وقتی که ملاقتش کرده بود حتی یبارم لبخند روی لباش ندیدم..سکوت عمارت رو بلعیده بود..درست همونطور که توی عمارت های متروکه کوچیک ترین صداها هم میپیچن.این سکوت توسط مادر جونگکوک شکسته شد..مادر جونگکوک:تو .اینجا دیگه خونه خودته..اما یادت باشه نه به عنوان مهمون..نه حتی ی عروس تو اینجایی که وارث خاندان جئون تثبیت بشه وظیفت واضحه(نسبتا بلند رو به ات).......️
مادر جونگکوک..زنی جدی و بی رحم بود..از وقتی که ملاقتش کرده بود حتی یبارم لبخند روی لباش ندیدم..سکوت عمارت رو بلعیده بود..درست همونطور که توی عمارت های متروکه کوچیک ترین صداها هم میپیچن.این سکوت توسط مادر جونگکوک شکسته شد..مادر جونگکوک:تو .اینجا دیگه خونه خودته..اما یادت باشه نه به عنوان مهمون..نه حتی ی عروس تو اینجایی که وارث خاندان جئون تثبیت بشه وظیفت واضحه(نسبتا بلند رو به ات).......️
1.8
دخترانه فلسفی قدرت زن سکوت خانواده وارث تصویرسازی یک مادر جونگکوک جدی و بیرحم، بازتابی از...