بارون اومده، زمین حسابی لیز شده. پیرزنه گفت، مادر میشه کمک کنی از این پلهها برم پایین؟ اومدم برم سمتش، خودم با کمر نقش بر زمین شدم. یه نگاه پر از تاسفی بهم کرد گفت:
نمیخواد نمیخواد، خودم میرم. :)))))))))))))️
نمیخواد نمیخواد، خودم میرم. :)))))))))))))️
3.5
طنز روانشناسی پیری همدلی تاومحبت مراقبت از سالمندان این روایت کوتاه، فراتر از یک اتفاق خندهدار، به ظر...