هر موقع غمگینبود ، لبش پر از خنده بود
ذوق شنیدن یک جمله ، یک حرف ، یکدکلمه را داشت ؛
دنبال کاغذ و مداد میگشت ..
گویا ، گویا نمیتوانست حرفش را ، ذوقش را
غمش را ، شادیاش را ، به زبان بیاورد .
تمام احساسش را در قلمش فرو میفرستاد
و روی کاغذ پیاده میکرد .️