قلب و عقل

یه دختر زمانی ترسناک میشه که.....

قلبش حرفهای مغزش رو تایید کنه :)️

ادم خوش قلبی بودم؛
اما زندگی مسئله اش قلب نبود(:🖤️

قلب میگفت عاشقته،مغزم میگفت دروغه،نیمکت ذخیره بودم تو قلبی که شلوغه️

قلب و عقل خیلی از هم از هم جدا نیستن ،
اصلا بعضی جاها عین هم هست؛
مثلا بعضی وقت ها
همین که کسی محبت واقعی ش توی قلبمون می شینه ،
اول قلبمون با خودش فکر میکنه :
<خب ، چیکار کنیم اون هم مارو دوست داشته باشه ؟>
بعد : <چیکار کنیم اون مارو بیشتر از این دوست داشته باشه؟>
بعدترش :<چیکار کنیم ما رو خیلی دوست داشته باشه؟>
بعدترش : ... .
️

و درنهایت قلب گفته های عقل را میپذیرد و بازی برای همیشه به پایان می رسد...️

کارم ب جایی رسیده..
ک مغزم ب قلبم دستور میده وایسا دیگه بسته وقتشه ک دیگه تکون نخوری
ولی قلبم قبول نمیکنه🖤🫠️