می بوسمت و میگذارمت کنار
کج دار و مریز نمی خواهمت
این طور که مدام دست تکان بدهم تا ببینی ام
نمی خواهمت
وقتی توی هپروتی نمی خواهمت
وقتی از ده جمله ام ، دو تای آخری را می شنوی
نمی خواهمت
دیگر هیچ جوره نمی خواهمت
این بوسه بگذار آخرین بوسه باشد
آخرین اتصال ما...
اگر جنگ شد یا هر چه ، یادت بماند این را
این بوسه ی آخر را...
چیزی که از جانب تو مرا کُشت ، از جانب بقیه هم
به ابروی من نمی آورد...
️
کج دار و مریز نمی خواهمت
این طور که مدام دست تکان بدهم تا ببینی ام
نمی خواهمت
وقتی توی هپروتی نمی خواهمت
وقتی از ده جمله ام ، دو تای آخری را می شنوی
نمی خواهمت
دیگر هیچ جوره نمی خواهمت
این بوسه بگذار آخرین بوسه باشد
آخرین اتصال ما...
اگر جنگ شد یا هر چه ، یادت بماند این را
این بوسه ی آخر را...
چیزی که از جانب تو مرا کُشت ، از جانب بقیه هم
به ابروی من نمی آورد...
️
3.3
جدایی شعر پایان رابطه رهایی عاطفی مرزهای شخصی خودباوری عاطفی در این شعر، «بوسه آخر» نه نمادی از وداع عاشقانه، ب...