یه وقت هایی مرا بخاطر بیاور
آن زمان که در اوج تنهایی بودی
تکیه گاهی نبود تا تکیه کنی
آغوشی نبود تا خودت را درونش گرم کنی
دستی نبود که دستان سردت را بگیرد
امیدی نبود که امید وارت کند
آن لحظه
مرا بخاطر بیاور
آن زمان است که برای لحظه ای با من بودن افسوس میخوری
افسوس نداشتم
افسوس نبودنم
و زندگیت در یخبندانی خواهد افتاد که آن نقطه هیچ گاه خورشید طلوع نمیکند
️
آن زمان که در اوج تنهایی بودی
تکیه گاهی نبود تا تکیه کنی
آغوشی نبود تا خودت را درونش گرم کنی
دستی نبود که دستان سردت را بگیرد
امیدی نبود که امید وارت کند
آن لحظه
مرا بخاطر بیاور
آن زمان است که برای لحظه ای با من بودن افسوس میخوری
افسوس نداشتم
افسوس نبودنم
و زندگیت در یخبندانی خواهد افتاد که آن نقطه هیچ گاه خورشید طلوع نمیکند
️
2.1
تنهایی غمگین خاطرات تنهایی افسوس یخبندان عاطفی متن بیانگر احساسات عمیق نویسنده است. اصطلاح 'یخبند...