رفتیم تو دیدیم ات داره دست و پا میزنه.ات:ام ام ام(دهنش بستس)جیمین رفت دهنشو باز کرد. ات:شما کی هستین ها؟؟از جونم چی میخواین؟؟.یونگی:چرا اون دخترو نجات دادی نکنه تو دستش باشی؟.ات :کدوم دختره ها؟؟..وایسا اها اون دختره که داشتم میبردنش .️
1.6
فانتزی و تخیلی داستانسرایی تعلق شخصیتپردازی دیالوگنویسی این بخش از داستان با دیالوگهای پرکشش، فوراً خوانن...