اونجایی که داریوشاقبالی میگه :
وقتی شب ، شب سفر بود ، توی کوچه های وحشت ، وقتی هرسایه کسی بود ، واسه بردنم به ظلمت ، تو با زخم مهربونی به تنم مرهم کشیدی ، برام از روشنی گفتی ، پرده شب دریدی..
یاور همیشه مؤمن,M, ای طلوع اولین دوست من و ای رفیق آخر من !
خاطرت باشه که قلبت سپر بلای من و دستت تنها دست بی ریای من خواهد بود...
امروز روز زیباییست پس ؛ تولدت مبارک پرنسس کوچولو من 🫂🤍 از پرواز به یاوَرِهَمیشِهمُؤمِن,,M,,️
وقتی شب ، شب سفر بود ، توی کوچه های وحشت ، وقتی هرسایه کسی بود ، واسه بردنم به ظلمت ، تو با زخم مهربونی به تنم مرهم کشیدی ، برام از روشنی گفتی ، پرده شب دریدی..
یاور همیشه مؤمن,M, ای طلوع اولین دوست من و ای رفیق آخر من !
خاطرت باشه که قلبت سپر بلای من و دستت تنها دست بی ریای من خواهد بود...
امروز روز زیباییست پس ؛ تولدت مبارک پرنسس کوچولو من 🫂🤍 از پرواز به یاوَرِهَمیشِهمُؤمِن,,M,,️
3.9
عاشقانه مناسبتی داریوش اقبالی تولد عشق یاور همیشه مومن داریوش اقبالی، در این قطعه، یار و همراه را نه فقط ...