عشق؟
نمیتونی کنترلش کنی، میتونی قایمش کنی اما
«نـمـیـتـونـی ازش قـایـم شـی.»:):
️
نمیتونی کنترلش کنی، میتونی قایمش کنی اما
«نـمـیـتـونـی ازش قـایـم شـی.»:):
️
2.4
عشق؟
نمیتونی کنترلش کنی، میتونی قایمش کنی اما
«نـمـیـتـونـی ازش قـایـم شـی.»:):
نمیتونی کنترلش کنی، میتونی قایمش کنی اما
«نـمـیـتـونـی ازش قـایـم شـی.»:):
چه توصیف دقیقی! این حس گریزناپذیر بودن عشق، ریشهه...