واژهٔ عجیبیست…
«لیاقت» را میگویم
گاهی من ندارم
گاهی تو نداری
و گاهی نایاب میشود لابلایِ تمامِ آدمهای شهر…
گاهی در اوجِ خوشی،
آنجا که زمین و آسمان هم برایمان میرقصند
آنجا که ستارهها به یُمنِ خوش بودنمان،
چشمک میزنند
پشتِ پا میزنیم به خوشبختی مان…
تمامِ تلاشمان را میکنیم،
تا بیلیاقتیمان را ثابت کنیم به زمین و زمان
که ما ظرفیتمان همین است
که ما یک عُمر میدویم به سمتِ خوشبختی،
اما همین که سراغمان آمد،
پشتمان را میکنی️
«لیاقت» را میگویم
گاهی من ندارم
گاهی تو نداری
و گاهی نایاب میشود لابلایِ تمامِ آدمهای شهر…
گاهی در اوجِ خوشی،
آنجا که زمین و آسمان هم برایمان میرقصند
آنجا که ستارهها به یُمنِ خوش بودنمان،
چشمک میزنند
پشتِ پا میزنیم به خوشبختی مان…
تمامِ تلاشمان را میکنیم،
تا بیلیاقتیمان را ثابت کنیم به زمین و زمان
که ما ظرفیتمان همین است
که ما یک عُمر میدویم به سمتِ خوشبختی،
اما همین که سراغمان آمد،
پشتمان را میکنی️
2.3
روانشناسی فلسفی خودتخریبی روانشناسی خوشبختی درگیری درونی احساس لیاقت این متن عمیقاً به یکی از پارادوکسهای رفتاری انسان...