یه روز یه مرده داره از یه روستا رد میشه از یه پیر مرده.... میپرسته تا روستای بعدی چقدر راه هست:!؟
پیرمرد میگه.. برو
مرد با تعجب میگه!
من دارم میرم تو بگو چقدر راس
پیرمرد برای بار بعدی میگه ... برو
مرد که عصبانی شده بود با دلخوری رفت
یکم که دور شد پیر مرد بهش گفت تا روستای بعدی ۲ ساعت راس
مرد گفت: اخه مرد حسابی چرا همون اول نمیگی؟!؛:
پیر مرد گفت: من که راه رفتن تورو ندیدم...
تندتر بری ۱ ساعت و نیم
بدویی ۱ ساعت!!️
پیرمرد میگه.. برو
مرد با تعجب میگه!
من دارم میرم تو بگو چقدر راس
پیرمرد برای بار بعدی میگه ... برو
مرد که عصبانی شده بود با دلخوری رفت
یکم که دور شد پیر مرد بهش گفت تا روستای بعدی ۲ ساعت راس
مرد گفت: اخه مرد حسابی چرا همون اول نمیگی؟!؛:
پیر مرد گفت: من که راه رفتن تورو ندیدم...
تندتر بری ۱ ساعت و نیم
بدویی ۱ ساعت!!️
1.0
فلسفی روانشناسی حکمت عملی اهمیت مشاهده درک تفاوتها مشاوره شخصیسازیشده داستان پیرمرد و مسافر نکتهای عمیقتر از صرفاً اند...