ما مُردیم، بی آنکه مرگ بفهمَد...️
4.7
غمگین فلسفی اگزیستانسیالیسم پوچی بیگانگی آنومی این جمله کوتاه، احساس عمیق پوچی و بیگانگی را بازتا...
مننمردم!
ولی..زندههمنماندم:)️
ولی..زندههمنماندم:)️
4.7
غمگین فلسفی آنومی پوچی معنای زندگی روانشناسی این بیان حس تعلیق، نه مرگ و نه زندگی، به مفهوم «آن...
««نه دگر پیری یاد جوانی میکند و نه دگر جوانی جوانی میکند»»❤️🩹💔 ️
4.4
غمگین فلسفی بیگانگی گذر زمان پوچی آنومی این جمله عمیقاً به حس بیگانگی و از دست دادن جوهر و...
انتظار شب رو میکشم دیگه اعتباری به روشنی روزام نیست
هوا هم سنگینی میکنه رو قلبم چه برسه به نور که چشامو میزنه
احساس مسافری رو دارم که به هیچ جا تعلق نداره و نمیتونه به هیچ احدی اعتماد کنه تو این دنیا هر کی رو از ته دل دوست داشتم از همه خاطراتم باهاش برام یه من موند یه مشت خاطره و یه بغض و کلی فاصله و ندیدن و کلی زخم دلتنگی...️
هوا هم سنگینی میکنه رو قلبم چه برسه به نور که چشامو میزنه
احساس مسافری رو دارم که به هیچ جا تعلق نداره و نمیتونه به هیچ احدی اعتماد کنه تو این دنیا هر کی رو از ته دل دوست داشتم از همه خاطراتم باهاش برام یه من موند یه مشت خاطره و یه بغض و کلی فاصله و ندیدن و کلی زخم دلتنگی...️
4.4
غمگین تنهایی آنومی تنهایی بیاعتمادی جامعهشناسی این احساس عمیق از بیاعتمادی و عدم تعلق، یادآور مف...
مشابه ها
من ميخوره به ديوار سَرَم🤕
هى ميگيره به سيگار پَرَم🚬🪽
من حَق كسيو نخوردم💰
ولى از هَميشه كه بيمارترم💔😷
من ته يه چاه عَميقَم🚶🕳
پنچر وسط راه حَقيقَت
مَن يكى شُدم كه ديگه خيلى فرق باهام داره سَليقَت
🖤🤍️
هى ميگيره به سيگار پَرَم🚬🪽
من حَق كسيو نخوردم💰
ولى از هَميشه كه بيمارترم💔😷
من ته يه چاه عَميقَم🚶🕳
پنچر وسط راه حَقيقَت
مَن يكى شُدم كه ديگه خيلى فرق باهام داره سَليقَت
🖤🤍️
4.2
غمگین تنهایی آنومی بحران هویت انزوا ناامیدی وجودی این شعر با استعارههای عمیق خود، وضعیت «آنومی» (An...
این روزها
انقدر پرتم
انقدر دورم
انقدر تاریکم
انقدر آشفتهام
انقدر خالی و پر از هیچم
که در ذهنم هم حرفی ندارم ،
کاش پیرتر بودم یا خیلی از الانم جوانتر ؛
اینجا که من ایستادهام چیزی جز زخم و سکوت نیست...
️
انقدر پرتم
انقدر دورم
انقدر تاریکم
انقدر آشفتهام
انقدر خالی و پر از هیچم
که در ذهنم هم حرفی ندارم ،
کاش پیرتر بودم یا خیلی از الانم جوانتر ؛
اینجا که من ایستادهام چیزی جز زخم و سکوت نیست...
️
3.4
غمگین فلسفی پوچی وجودی بیگانگی آنومی سرگشتگی این متن عمیقاً احساس بیگانگی و پوچی وجودی را بیان ...
گر در این دنیا دلداری داشتم دلم نمی سوخت
یار گرانقدری داشتم دلم نمی سوخت
ای کاش به خواب می رفتم با دردم
شب ها گر کابوس میدیدم دلم نمی سوخت
باختم و دم نزدم خاکستری شدم و دم نزدم
زین دل، آتش جانم آب میشد دلم نمی سوخت
شهر بییار به چه کار؟ دل نا آرام به چه کار؟
دلدار میبود و لب هم نمیزد دلم نمی سوخت
بد بودم و بد کردم شر بودم و شر کردم
کاش می رفتم و می رفتم دلم نمی سوخت
فاطمه دهقانی ️
یار گرانقدری داشتم دلم نمی سوخت
ای کاش به خواب می رفتم با دردم
شب ها گر کابوس میدیدم دلم نمی سوخت
باختم و دم نزدم خاکستری شدم و دم نزدم
زین دل، آتش جانم آب میشد دلم نمی سوخت
شهر بییار به چه کار؟ دل نا آرام به چه کار؟
دلدار میبود و لب هم نمیزد دلم نمی سوخت
بد بودم و بد کردم شر بودم و شر کردم
کاش می رفتم و می رفتم دلم نمی سوخت
فاطمه دهقانی ️
2.6
غمگین تنهایی آنومی تنهایی وجودی حسرت پشیمانی شعر فاطمه دهقانی به طرز تکاندهندهای حس از دست دا...