شب شد... ماه را بوسیده ام خیال پریشانم را شانه زده ام گلدان های شمعدانی را به نوازشی آرام خوابانده ام منتظرت می مانم تا... چون هر شب با صدای " شبت بخیر ماه من." رویای تو را به آغوش بگیرم....!!!
عشق آدم را به جاهای ناشناخته میبرد؛ به ایستگاههای متروک به خلوت زنگزدهی واگنها به شهری که فقط آن را در خواب دیدهای وقتی عاشق شدی، ادامه این شعر را تو خواهی نوشت..!