آخرین کلمهای که توانستم بر زبان بیاورم نام زیبایت بود. واژهای که واژه پرنقش زندگیام بود. عزیزِجانم، آرزو میکنم همانگونه که از هفت طبقه آن ساختمان سقوط آزاد را تجربه کردی، حال در بهشت در قصری با هفت طبقه باشی. ️
ما مناسب ترین آدمهای ممکن بودیم برایِ هم، که توی نامناسب ترین زمانِ ممکن برخوردیم به هم... تو خسته بودی از زخم هایِ روی تنت، من خسته از مرهم گذاشتن روی تنِ زخمیِ آدمها و نماندنشان...️
اگه تو مغروری، من مغرور ترم. اگه تو مهربونی، من مهربون ترم. اگه یه قدم برداری، صد قدم برمیدارم. اگه یه قدم عقب بکشی، کامل ازت دور میشم. میبینی؟ همچی بستگی به خودت داره. خوب باشی واسم، بهترینم واست. بد باشی، نیازی نیست منم بد باشم؛ فقط ازت فاصله میگیرم.