متن موسیقی:
دوست دارم در یک شب سرد
مثل آتش بدهم از جان دم
دود کنم آه جهان
این پیر بمیرد در من
میخواهم در آن شب تر
بروم بی مقصد
در صدای سوت تاریکی راه
با گمان هایم کنم بدرود
در برکه ببینم مهتاب را
بر دیوانگی ام میخندد
من نیز با او میخندم
لحظه ی این تصویر
برود تا به ابد
خارج از خاطره ام
خارج از بودن من
در صدای سوت تاریکی راه
با گمان هایم کنم بدرود
در برکه ببینم مهتاب را
بر دیوانگی ام میخندد
در صدای سوت تاریکیِ راه
با گمان هایم کنم بدرود
در برکه ببینم مهتاب را
بر دیوانگی ام میخندد