متن موسیقی:
یارمن می رودو خندهی گل همراهش
منه عاشق ، ماندم جانِ من همراهش
از غروبی که تو رفتی دلِ من غمزده است
پشت هر گریهی من سایهای از تنهاییاست
بغض من باز به من خیره شده ، اما ، او
رفتن و سوختن و کشتن من عادت او
وای از این دوری وای از بی خبری
تلخ و تاریکه شبام شبای بی سحری