متن موسیقی:
صدبار برفتم ولی یک بار نیامد
دیوانه شدی دل چه بلا بر سرت آمد
ای عشق عزیزم کرمی معرفتی کن
من آنم که تمنای نگاهی ز سوی تو دارم
ویرانه ام انگار مرا رهگذری نیست
فکر سفری در سر من نای تنی نیست
از عشقت چه بگویم که مرا جان به سرم کرد
هر خانه زنم در زتو بازم خبری نیست
تو مرا دردی و درمان تو مرا کل جهانی
بگو یاد منه عاشق میکنی گاه گداری
آنقدر از عشق تو خواندم که شدی وارث این تن
چه شود کاش بیایی قبل از آن لحظه ی آخر
ویرانه ام انگار مرا رهگذری نیست
فکر سفری در سر من نای تنی نیست
از عشقت چه بگویم که مرا جان به سرم کرد
هر خانه زنم در زتو بازم خبری نیست